بازیهای تابستانی ملبورن، نخستین المپیک در نیمکرۀ جنوبی است که به طور استثنایی و به دلیل آب و هوا در ماه نوامبر (آذر ۱۳۳۵) برگزار شد.
در حالی که جنگ سرد میان دو اردوگاه شرق و غرب ادامه داشت، شماری از کشورها نیز که در ردۀ جدید «جهان سوم» قرار گرفته بودند، میکوشیدند تا به هیچیک از دو اردوگاه وابسته نباشند. برای اتحاد جماهیر شوروی که برای دومین بار در بازیهای المپیک شرکت میکرد، نمایش اقتدار و پیشرفت ورزشی در برابر آمریکا چالش بسیار مهمی محسوب میشد.
اگرچه معمولاً ملبورن را نخستین المپیکی میدانند که شاهد تحریمهای سیاسی بوده اما این پدیده تاریخی قدیمیتر دارد. در سال ۱٨٩۶، ترکیه (دولت عثمانی) به خاطر دشمنی با یونان، در بازیهای آتن شرکت نکرد. با اینحال در المپیک ملبورن سلاح تحریم در ابعادی بسیار گستردهتر مورد استفاده قرار گرفت.
کمتر از یک ماه مانده به گشایش مسابقات ملبورن، افکار عمومی جهان متوجه دو نقطۀ بحرانی بود: مصر و مجارستان. در قاهره جمال عبدالناصر کانال سوئز را ملی اعلام کرده و منتظر پیامدهای این تصمیم ناگهانی بود. در بوداپست، محافل دانشجویی روز به روز صدای خود را در انتقاد از سلطۀ شوروی و در طلب آزادی بلندتر میکردند.
برای فرانسه و بریتانیا که سهامداران اصلی کانال سوئز بودند، تصمیم ناصر برای ملی کردن این آبراه استراتژیک غیرقابل تحمل بود. برای یافتن راه چاره، پاریس و لندن مذاکراتی را با اسرائیل، دشمن مستقیم قاهره آغاز کردند که بخشی از آن کاملاً محرمانه بود. علاوه بر مسئلۀ سوئز، فرانسویها اطمینان داشتند که ناصر در جنگ الجزایر هم مداخله میکند و پنهانی به جبهۀ آزادیبخش سلاح میدهد. توقیف یک کشتی پر از اسلحه در نزدیکی سواحل الجزایر، از نظر پاریس مدرک قاطعی بود که میتوانست اتهامات علیه عبدالناصر را در برابر افکار عمومی بینالمللی توجیه کند. ژرژت الژی مورخ فرانسوی، حال و هوای آن روزها و طرز فکر غالب را در میان هموطنانش چنین خلاصه میکند: «تکلیف ناصر را یکسره کنیم و به جنگ الجزایر پایان دهیم.»
در همان زمان، کریستیان پینو، وزیر خارجۀ فرانسه صریحاً به ناصر هشدار داده و گفته بود: «دو حالت دارد: یا سرهنگ ناصر خطای خود را میپذیرد و تصمیمش را باطل میکند، یا اینکه عقب نخواهد نشست. در این صورت، هرنوع اقدام لازم برای مجبور کردن او انجام خواهد گرفت.»
«اقدامات لازم» طی توافقی سرّی بین بریتانیا، فرانسه و اسرائیل برنامهریزی شد. بر این اساس میبایست ارتش اسرائیل به کانال سوئز حمله کند و سپس نیروهای فرانسوی و انگلیسی به بهانۀ آرام کردن اوضاع وارد عمل شوند. خواستۀ نهایی لندن و پاریس نه تنها بازپس گرفتن کنترل کانال سوئز، که سرنگون کردن ناصر نیز بود.
بعد از آن که در فوریه سال ۱٩۵۶ بیستمین کنگرۀ حزب کمونیست شوروی انتقاد از استالین را علنی کرد و موج «استالینزدایی» در بلوک شرق شروع شد، نسیم آزادی در کشورهای اقماری شوروی وزیدن گرفت. در ماه ژوئن همان سال، کارگران لهستانی در شهر «پوزنان» دست به اعتصاب زدند اما با سرکوب وحشیانۀ حکومت مواجه شدند. چند ماه بعد، در اکتبر ۱٩۵۶ (مهر ۱۳۳۵)، دانشجویان مجار و سپس محافل کارگری اعتراضات خود را برای کسب آزادی بیان و رها شدن از قید شوروی ابراز کردند. آنان همچنین خواستار بازگشت ایمره ناگی، نخستوزیر پیشین شدند که به دلیل استقلال رأی، از کار برکنار شده بود. عاقبت مسکو با بازگشت ایمره ناگی موافقت کرد، اما اعتراضات به مرحلۀ بالاتری رسیده بود. نخستوزیر جدید نیز - شاید به امید پشتیبانی مردم – گامی دیگر برداشت و خروج مجارستان از پیمان ورشو را اعلام کرد. اما چنین تصمیمی از نظر خروشچف، رهبر وقت شوروی، غیرقابل تصور و گستاخانه بود. واکنش مسکو به سرعت به مرحلۀ اجرا رسید...
دو بحران خاورمیانه و اروپای مرکزی تقریباً همزمان به اوج رسید. روز ۲٩ اکتبر/۷ آبان ۱۳۳۵، اسرائیل به صحرای سینا حملهور شد و به نزدیکی کانال سوئز رسید. دو روز بعد، نیروهای انگلیسی و فرانسوی هواپیماهای مصری را بمباران کردند تا سربازان اسرائیلی بتوانند فارغ از مقاومت هوایی پیشروی کنند.
روز اول نوامبر/۱٠ آبان، معترضان مجار مقر حزب کمونیست را در بوداپست اشغال کردند. در یک لحظۀ تاریخی، مردم مجارستان رویای پیروزی انقلاب و آزادی را در دسترس دیدند.
اما ساعت سه بامداد روز چهارم نوامبر/۱۳ آبان، تانکهای شوروی وارد بوداپست شدند. طی چند روز، سرکوبی خونین در پایتخت مجارستان ادامه یافت.
در عرض چهار روز، شورای امنیت سازمان ملل که از شتاب رویدادها غافلگیر شده بود، دو قطعنامۀ متوالی صادر کرد: قطعنامه شماره ۱۱٩ از «وضعیت وخیم ناشی از اقدامات علیه مصر» ابراز نگرانی میکرد و شمارۀ ۱۲٠ «وضعیت وخیم ناشی از ورود ارتش شوروی به مجارستان» را مورد بررسی قرار میداد.
نه شورای امنیت و نه افکار عمومی نتوانستند به داد مردم مجارستان برسند. ولی ماجراجویی فرانسه، بریتانیا و اسرائیل در مصر با واکنش تند دو ابرقدرت مواجه شد. شوروی و آمریکا مایل نبودند که با کانون بحران تازهای در خاورمیانه مواجه شوند. روسها که از مصر حمایت میکردند علناً فرانسه و انگلیس و اسرائیل را به واکنش اتمی تهدید کردند. در مقابل، ناتو هم ناچار شد به مسکو هشدار دهد که در صورت دست بردن به سلاح هستهای، پاسخ درخور را دریافت خواهد کرد. در این گیر و دار، آمریکا هم علناً وارد میدان شد و از اسرائیل، فرانسه و بریتانیا خواست که نیروهای خود را هرچه سریعتر از خاک مصر و اطراف کانال سوئز بیرون بکشند.
سرانجام در روز ششم نوامبر/۱۵ آبان، به دنبال فشارهای آمریکا و شوروی، عملیات نظامی کانال سوئز بدون هیچ نتیجهای متوقف شد. اما مداخلۀ فرانسه و بریتانیا در امور مصر جنجالی جهانی به راه انداخت که حاصل آن برای لندن و پاریس چیزی جز تحقیر و تمسخر نبود.
روز ۲۲ نوامبر/اول آذر ۱۳۳۵، در حالی که تمام دنیا همچنان متوجه تحولات اروپای مرکزی و خاورمیانه بود، یک ورزشکار استرالیایی به نام ران کلارک، مشعل المپیک را در ورزشگاه ملبورن روشن کرد. اما گشایش بازیها در شرایطی صورت گرفت که کشورهای شرکتکننده ناچار به اتخاذ تصمیمهایی سریع و غیرقابل انتظار شده بودند: مصر، عراق و لبنان در اعتراض به «اشغال کانال سوئز» شرکت در مسابقات را تحریم کردند.
از طرف دیگر اسپانیا، هلند و سوئیس در اعتراض به سرکوب مجارها توسط شوروی از حضور در بازیهای ملبورن سرباز زدند.
تقریباً یک ماه بعد از شکست قیام مجارستان، تیم واترپولوی این کشور در ملبورن مقابل تیم شوروی قرار گرفت. در این بازی نیمه نهایی، یکی از بازیکنان روس به نام والنتین پروکوپف با سر به صورت اِروین زادور، ورزشکار مجار کوبید. برای دقایقی، بازی واترپولو به زد و خورد گروهی تبدیل شد. به گفتۀ برخی تماشاگران، رنگ سرخ خون در آبهای استخر دیده میشد.
در پایان بازی، تیم شوروی که با خشم شدید مردم مواجه شده بود، به کمک نیروهای انتظامی استرالیایی صحنه را ترک کرد. سرانجام تیم مجارستان مدال طلای واترپولو را برنده شد و شوروی در مقام دوم قرار گرفت.
در روزهای آخر، برخی از اعضای هیئت مجار پرچم رسمی کشورشان را در دهکدۀ المپیک سوراخ کردند تا نشان کمونیسم را از آن پاک کنند. هنگامی که زمان بازگشت ورزشکاران به خانه فرارسید، چند ورزشکار از تیم مجارستان ناپدید شدند. آنان ترجیح دادند که با تقاضای پناهندگی از استرالیا یا کشوری دیگر، از بازگشت به خانه چشمپوشی کنند.
در ردهبندی نهایی المپیک تابستانی ملبورن، شوروی از آمریکا جلو افتاد و به مقام اول دست یافت. مجارستان در رتبۀ چهارم قرار گرفت.
هیچیک از کشورهای عرب در المپیک ملبورن حضور نیافتند.
جمال عبدالناصر با ملی کردن کانال سوئز به محبوبیتی استثنایی در جهان عرب دست یافت. اما یازده سال بعد، اسرائیل در جنگ شش روزه انتقام خود را گرفت و مصر و متحدانش را شکست داد. افول سیاسی ناصر از همین جا شروع شد.
فرانسه و بریتانیا دیگر هیچگاه نتوانستند نفوذ قدیمی خود را در «خاورنزدیک» بازسازی کنند.
مجارستان بیش از سی سال دیگر زیر سایۀ سنگین شوروی باقی ماند.
***
برای ایران، بازیهای ملبورن یکی از بهترین المپیکهای تاریخ بود. ایران با هفده ورزشکار، در ردهبندی نهایی رتبۀ چهاردهم را کسب کرد.
۵۶ سال بعد، ایران توانست در المپیک لندن (۲٠۱۲) کارنامهای بهتر از ملبورن به دست آورد و با جای گرفتن در ردۀ دوازدهم، بالاترین رتبۀ خود را در تاریخ بازیهای المپیک کسب کند.
دریافت رایگان خبرنامهبا خبر-پیامک های ما اخبار را بصورت زنده دریافت کنید
اخبار جهان را با بارگیری اَپ ار.اف.ای دنبال کنید