قتل بابک خرمدین جنون آنی یا دیوانگی محض و مدید؟!!!

Youtube or facebook videos

اکبر خرمدین سرطان پیشرفته دارد | خانواده فرامرز: درخواست ما قصاص است | بخش دوم
فردای ۱۴ اسفند سال ۹۰، اکبر خرمدین به خانه خواهرش رفت و ماجرا را این‌طور تعریف کرد که «تا ساعت ۲ شب با فرامرز درباره تصمیم او برای جدایی از آرزو صحبت کرده و صبح زود رفته‌اند و با یکدیگر ورزش کرده‌اند. بعد فرامرز به او گفته که آرزو را طلاق نمی‌دهد.»

فردای ۱۴ اسفند سال ۹۰، اکبر خرمدین به خانه خواهرش رفت و ماجرا را این‌طور تعریف کرد که «تا ساعت ۲ شب با فرامرز درباره تصمیم او برای جدایی از آرزو صحبت کرده و صبح زود رفته‌اند و با یکدیگر ورزش کرده‌اند. بعد فرامرز به او گفته آرزو را طلاق نمی‌دهد.»‌

پس از آن هم اکبر به همراه خانواده فرامرز به کلانتری و پلیس آگاهی رفته و گفته‌اند او گم شده است. چند روز بعد پلیس آگاهی خودروی فرامرز را در نزدیکی محله مهرآباد پیدا کرد. خودرویی رها شده که شیشه‌های آن شکسته و شناسنامه و چند وسیله دیگر او در داخل خودرو رها شده بود. پنل ضبط، سوئیچ‌ و کارت ملی او هرگز پیدا نشد. خانواده‌اش از آنجایی که از دلبستگی فرامرز به اتومبیلش آگاه بود، از پیدا شدن آن بیشتر نگران سلامتی فرامرز شدند. از آن روز اکبر خرمدین، همراه شوهر خواهرش، یعنی پدر فرامرز و برادرهای او هر روز به پلیس آگاهی رفت‌وآمد داشتند. اما او خانواده فرامرز را راضی کرده بود که به‌علت بیماری آرزو پای او را به اداره پلیس و... باز نکنند. خواهر فرامرز در اظهاراتش به پلیس آگاهی گفته پنل ضبط برادرش را یک‌بار در خانه خرمدین دیده است، اما دختر دایی‌اش با گفتن این جمله که پنل‌ها به هم شباهت دارند، ذهن او را از پیگیری منحرف کرده است. در آن روزها بابک خرمدین در لندن زندگی می‌کرد.

خواهر فرامرز می‌گوید: اکبر خرمدین در دیدارهای دیگر با گفته‌های خود باز هم سعی کرد خانواده ما را از پیگیری منصرف کند و به ما گفت او پیش از اینکه برای همیشه گم شود، در صحبت‌هایش گفته عاشق زنی شده و برای همیشه خواهد رفت و گم و گور می‌شود. یا بار دیگر گفت یکی او را در خیابان دیده که منتظر کسی بوده و بعد به خانواده فرامرز تهمت زده که خودشان در فراری دادن فرامرز کمک کرده‌اند تا آرزو را رها کند. این در حالی است که تا ۴ سال بعد از گم شدن فرامرز پدرش برای شناسایی اجساد بارها به پزشکی قانونی رفته و پیگیر گم شدن او شده بود. به‌گونه‌ای که این کار به عادتی برای خانواده تبدیل شده بود.

پیشرفت بیماری آرزو و گم شدنش
اکبر خرمدین از خانواده خواهرش خواست خودروی فرامرز را به آرزو بدهند اما خانواده که امید به بازگشت او داشتند از این کار خودداری کردند. کم‌کم رابطه خانواده خرمدین و فرامرز در همدلی‌هایشان بهتر شده بود و خانواده فرامرز با نوعی عذاب وجدان به‌خاطر ترک آرزو، پسرشان ‌را شماتت می‌کردند. پس از ۲ سال از گم شدن فرامرز، پدر آرزو به شکل غیابی طلاق دخترش را گرفت و او را تحت پوشش بیمه‌ای خود قرار داد. وضعیت آرزو بدتر و بیماری‌اش وخیم شده بود.

سال ۱۳۹۳ بابک خرمدین از لندن بازگشت. او که دوست صمیمی فرامرز بود بارها پیگیر مفقود شدن وی شد، اما کم‌کم او هم دروغ‌های پدرش را باور کرد تا سال ۱۳۹۵ که پدر فرامرز درگذشت.

در آن زمان وضعیت آرزو وخیم شده بود و اکبر خرمدین مدام از این وضعیت ناراحت بود. او مجبور بود آرزو را تر و خشک کند و مدام جابه‌جایش کند و این دیگر برایش طاقت‌فرسا شده بود. آرزو مدت زیادی در بیمارستان بستری می‌شد. اما با درگیری‌های لفظی فرزندان ۲خانواده، روابط کم شد و فقط اکبر خرمدین بود که به خانه خواهرش رفت‌وآمد می‌کرد. تا اینکه در سال ۱۳۹۷ آرزو هم ناپدید شد و پدر و مادرش ادعا کردند که او با یکی از دوستان پدرش که مردی مسن است ازدواج کرده و به ترکیه رفته است. هرچند با وخامت حال آرزو همه می‌دانستند چنین امری محال است و حتما خانواده به‌علت ناتوانی از پرستاری او، آرزو را به آسایشگاهی برده و اینگونه وانمود می‌کنند که دخترشان در جایی دیگر زندگی می‌کند و خوشبخت است.

تکذیب ادعای تجاوز
به‌گفته خانواده فرامرز، ادعاهای اکبر خرمدین درباره بابک، پسرش، به هیچ عنوان نمی‌تواند صحت داشته باشد. بابک به هیچ عنوان دچار معضلات اخلاقی اینچنینی نبود و حتی برای رعایت حقوق دختران خانواده و فامیل در جمع‌های آنها وارد نمی‌شد و کوچک‌ترین مسئله اخلاقی از او مشاهده نشده بود. از سویی رابطه و علاقه عاطفی بابک و فرامرز برای همه روشن بود. آنها از بچگی باهم بزرگ شده بودند و با هم رابطه بسیار خوبی داشتند. تا اندازه‌ای که بابک حتی پس از بازگشت به ایران بارها به شکل‌های مختلف سراغ فرامرز را گرفت و پیگیری غیبت او شد. خانواده فرامرز می‌گویند بابک نمی‌خواست باور کند که فرامرز گم شده است.

تصور خانواده بر این است که بابک با پیگیری‌هایش درباره فرامرز ممکن است متوجه موضوعی شده و خواسته آن را با خانواده فرامرز در میان بگذارد و به همین دلیل پدر و مادرش نقشه قتل او را کشیده‌اند. البته این فقط حدس برخی افراد خانواده فرامرز درباره انگیزه کشته شدن بابک خرمدین به‌دست پدر و مادرش است.

اما در این میان آنچه بیشتر از همه باعث شگفتی اقوام خانواده خرمدین شده، ادعای مطرح شده درباره تجاوز پدر خانواده خرمدین به دخترش است. اقوام نزدیک این خانواده در گفت‌وگو با همشهری می‌گویند که با توجه به شناخت کامل‌شان از این مرد به‌شدت ادعای تجاوز او به دخترش را رد کرده و از کسانی که باعث اشاعه این گفته‌های دروغین شده‌اند شکایت خواهند کرد.

به‌گفته یکی از نزدیکان قاتل و مقتولان، اتهام هر عمل شنیع به کسی که متهم به قتل است، شاید از سوی بعضی مردم چندان عمل ناپسندی نباشد، اما باید به حقوق او و خانواده نیز توجه شود. از آنجایی که خانواده خرمدین و نزدیکان او و مقتولان روزهای سختی را سپری می‌کنند، این امر را جزو حقوق خود می‌دانند که با اتهام‌های واهی مقابله و از عاملان انتشار آن شکایت کنند.

یکی از اعضای خانواده یکی از مقتولان می‌گوید آرزو از ابتدا دچار اختلال‌های شخصیتی و روانی بود. او درباره چیزهایی حرف می‌زد که این باور را برای همه بچه‌های خانواده ایجاد کرده بود که متوهم است. اگر چه اکبر خرمدین عمل شنیع و غیرقابل باوری انجام داده، اما اقوام این خانواده انتشار ادعاهای واهی درباره این پرونده و متهمان را به‌شدت محکوم می‌کنند.

درخواست ما قصاص است
رسیدگی به پرونده این جنایت هولناک در حالی ادامه دارد که خانواده فرامرز تصمیم‌شان درباره سرنوشت قاتل فرزندشان را گرفته‌اند و خواهان قصاص او هستند. خواهر فرامرز می‌گوید: تصمیم ما اشد مجازات و قصاص قاتلان است. ما می‌دانیم که اکبر خرمدین سرطان پیشرفته دارد و امیدی به زنده ماندن ندارد و احتمالا با توجه به بیماری‌اش، خودش خواسته که رازش فاش شود. رها کردن جسد بابک در نزدیکی خانه‌شان هم احتمالا به همین‌خاطر است، اگر نه او دو بار در گذشته مقتولان خود را به‌گونه‌ای سر به نیست کرده بود که امکان شناسایی‌اش وجود نداشت و حتی احتمال دارد که او پیش از محکومیت و اجرای حکم فوت کند.

اقوام خانواده خرمدین همچنین هرگونه باور و اعتقاد مذهبی را از سوی او رد کرده و درباره تصاویر منتشرشده از صحنه شکرگزاری او از ارتکاب این قتل‌ها معتقدند که او نمایشی را برای عموم اجرا کرده که کوچک‌ترین اعتقادی به آن ندارد.

کمی بیشتر درباره قاتلان
اعتقادات اکبر خرمدین به‌گفته نزدیکانش برای آنها روشن بود. او هیچ باور و علقه مذهبی نداشت. بسیار انسان آرامی بود و در عین حال هر نوع مخالفت با باورها و حرف‌هایش را تاب نمی‌آورد. آنها از مردم می‌خواهند اجازه دهند مراحل قضایی با صحت و سلامت کامل طی شود. از اتهامات بیهوده پرهیز کنند، زیرا فشارهای روانی به‌وجود آمده برای خانواده مقتولان و قاتلان به اندازه‌ای زیاد است که توان مقاومت در برابر آن را نداشته و نگران تبعات بعدی آن هستند. چرا که ساختار خانوادگی آنها به‌گونه‌ای است که به‌خاطر ازدواج‌های فامیلی روابط چند سویه دارند و این موضوع ممکن است باعث گسست و شکست‌های جبران‌ناپذیر بعدی برای فرزندان و دیگر اعضای خانواده‌شان شود.

روایت خانواده داماد خرمدین از ماجرای ازدواج و ناپدید شدن فرامرز و آرزو | بخش اول
پرونده هولناک قتل ۳عضو خانواده خرمدین به‌دست پدر و مادر خانواده‌ همچنان ابهامات زیادی را پیش روی افکار عمومی قرار داده است. ابهاماتی که هراز گاهی با انتشار اظهارنظرهای بدون سند و مدرک پیچیده‌تر هم می‌شود. چرا باید پدر و مادری فرزندان و دامادشان را به قتل برسانند؟ آنها چه کرده بودند؟ چرا خانواده داماد آنها به نام فرامرز پیگیر پرونده او نشده‌اند و...

به گزارش همشهری آنلاین این ها سؤالاتی است که خیلی‌ها به‌دنبال پیدا کردن پاسخ آن هستند. برای پاسخ به این موارد با برخی از نزدیک‌ترین اعضای خانواده قاتل و مقتولان صحبت کرده‌ایم که برخی از آنها به‌دلیل در جریان بودن پرونده خواستند هویت‌شان محفوظ بماند و تنها ذهن عموم را درباره این واقعه عجیب و وحشتناک روشن کرده باشند. یکی از این افرادی که پای صحبت‌های او درباره این پرونده‌ نشسته‌ایم، خواهر فرامرز، داماد خانواده خرمدین است که از ماجرای ازدواج برادرش با دختر خانواده خرمدین، ناپدید شدن او و شنیدن خبر قتل وی می‌گوید.

ماجرای آرزو و فرامرز
شاید بتوان گفت که همه‌چیز در این پرونده هولناک از دختر بزرگ خانواده خرمدین به نام آرزو آغاز شده است. آرزو، دختر بزرگ خانواده خرمدین، سال ۱۳۷۸، تازه از همسر اولش پس از ۵سال زندگی مشترک، جدا شده بود. یعنی همان سال‌ها که بیماری ام‌اس‌اش عود کرد. فرامرز، پسرعمه آرزو هم تازه از همسر اولش جدا شده بود. آرزو حال روحی مناسبی نداشت. آن زمان فرامرز با خانواده‌اش زندگی می‌کرد. از آنجایی که رابطه فامیلی بین این ۲خانواده بود شکست در زندگی مشترک و صحبت و گپ‌های آرزو و فرامرز باهم آنها را به هم نزدیک‌تر کرد. همین آغاز علاقه آن‌دو به هم شد. هر چند رفتارهای آرزو چندان با خانواده فرامرز همخوان نبود.

خواهر فرامرز در گفت‌وگو با همشهری می‌گوید: ما خانواده‌ای مذهبی داریم که خانواده‌ام علاقه نداشتند به آرزو به‌عنوان عروس خانواده نگاه کنند. آرزو، آزادی‌هایی داشت که چندان با عرف خانوادگی ما هماهنگی نداشت و با این حال فرامرز یکی از دلایلش را برای ازدواج با آرزو حمایت از او عنوان می‌کرد. بیماری آرزو هر روز شدیدتر می‌شد و این برای همه خانواده خصوصا فرامرز ناراحت‌کننده بود. همین هم شد که پس از یک مهمانی در منزل خرمدین‌ها که به دعوت بابک که دوستی و رابطه تنگاتنگ و نزدیکی با فرامرز داشت، برگزار شده بود، فرامرز به خانواده گفت که می‌خواهد با آرزو ازدواج کند.

اصرار فرامرز در نهایت باعث ازدواج آنها شد، هرچند پدر فرامرز به‌علت مخالفت در این مراسم حضور پیدا نکرد و صیغه محرمیت آنها را پدر آرزو، یعنی اکبر خرمدین خواند. اما مدتی نگذشت که فرامرز با آرزو دچار اختلاف و همین باعث شد بخواهد نامزدی‌شان را به هم بزند. آرزو اما نمی‌خواست این اتفاق رخ دهد و با اقدام به‌خودکشی آرزو، فرامرز تصمیم گرفت زندگی‌اش را با او از سر بگیرد.

ازدواج آنها درتاریخ مهر ۱۳۹۰انجام شد. در تهرانسر خانه‌ای اجاره کردند، اما دعواهایشان تمامی نداشت. آرزو سیگار می‌کشید و این بیماری‌اش را تشدید می‌کرد. هرچند هفته دعواها به خانه نزدیکان کشیده می‌شد و آرزو به قهر، به خانه پدرش برمی‌گشت. دی‌ماه همان سال آرزو برای همیشه به خانه پدرش رفت و دیگر به خانه مشترک‌شان برنگشت. این قهرها ادامه داشت تا ۱۴اسفندماه که فرامرز با دسته‌گلی به خانه خرمدین که دایی‌اش بود رفت تا برای همیشه و به خوبی داستان زندگی‌اش با آرزو را به پایان برساند. او حتی در خانه خرمدین با خواهرش تماس گرفته و از حضور آرزو، دایی‌اش اکبر خرمدین، همسر او و پسر کوچک‌شان افشین خبر داده و گفته بود که باهم صحبت می‌کنند.

فرامرز به روایت نزدیکان
فرامرز متولد ۱۳۴۵بود و ۲برادر و یک خواهر دارد. پسری که به‌گفته نزدیکانش مودب و غیرتی بود و دوست صمیمی و نزدیک بابک خرمدین. نزدیکانش می‌گویند که او اهل هیچ خلافی نبوده و سیگار هم نمی‌کشیده. او تکنیسین برق و عاشق و شیفته اتومبیلش بود. خانواده و نزدیکانش دلیل ازدواج فرامرز و آرزو را دلسوزی فرامرز برای آرزو می‌دانستند، زیرا آرزو در آن زمان نیز بیماری‌اش پیشرفته شده بود و با افسردگی وحشتناکی دست و پنجه نرم می‌کرد.

خواهر فرامرز می‌گوید: ۱۴اسفند فرامرز آخرین بار با من صحبت کرد، موقعیت خود را در منزل دایی خود، اکبر خرمدین، شرح داد و با من قرار گذاشت که فردای آن روز یکدیگر را ببینیم. او ۲خط تلفن داشت که یکی مخصوص کار و دیگری برای ارتباط خانوادگی بود. او پس از آن روز ناپدید شد و خط تلفن کاری‌اش پس از غیبتش خاموش شد اما خط دیگرش دست آرزو بود که می‌گفت فرامرز تلفن را به او سپرده و رفته است. از آن روز دیگر خبری از فرامرز نشد.

فردای این ماجرا، اکبر خرمدین به خانه خواهرش رفت و ماجرا را اینطور تعریف کرد که «تا ساعت۲ شب با فرامرز درباره تصمیم او برای جدایی از آرزو صحبت کرده و صبح زود رفته‌اند و با یکدیگر ورزش کرده‌اند. بعد فرامرز به او گفته که آرزو را طلاق نمی‌دهد.»‌

متن کامل این روایت را که به پیشرفت بیماری آرزو؛ قتل او و روایت خانواده داماد از روحیات بابک خرمدین اختصاص دارد در شماره فردای روزنامه همشهری منتشر خواهد شد

خواهر بابک خرمدین: پدر و مادرم حالت عصبی داشتند | برخورد با اظهارنظرهای بدون سند در پرونده خرمدین
مقام قضایی بر اساس اختیاراتی که دارد و با توجه به محرمانه بودن رسیدگی به پرونده، با افرادی که اقدام به اظهارنظرهای غیردقیق و غیرمسئولانه و بدون سند و مدرک در این خصوص کرده‌اند، برخورد خواهد کرد؛ چراکه صحبت کردن و اظهارنظر در این پرونده مستقیما با آبروی افراد سر و کار دارد و باید صحت و سقم آن پیش از انتشار مورد تأیید قرار بگیرد.
خرمدین

چند روز از افشای قتل هولناک بابک خرمدین، کارگردان و مدرس سینما، به‌دست پدر و مادرش و اعتراف آنها به ۲ قتل دیگر (قتل دختر و دامادشان) می‌گذرد و جامعه همچنان در شوک عمیق این حادثه هولناک و تکان‌دهنده است.

در این میان اما افرادی با اظهارنظرهای جنجالی که بعضا بسیاری از گفته‌هایشان هنوز ثابت نشده، خواسته یا ناخواسته باعث به‌وجود آمدن جوی از اضطراب و نگرانی در جامعه شده و افکار عمومی را با تنش روبه‌رو کرده‌اند که به همین دلیل مرجع رسیدگی‌کننده به پرونده هشدار داده که در صورت اظهارنظرهای بدون سند از سوی افراد درباره این پرونده، با آنها برخورد قضایی و قانونی خواهد شد.

این روزها که همه‌جا صحبت از جنایات هولناکی است که پدر و مادری سالخورده در شهرک اکباتان رقم زده‌اند و در طول ۱۰ سال، پسر، دختر و دامادشان را به قتل رسانده و اجسادشان را مثله کرده‌اند، بازار شایعات نیز در فضای مجازی داغ‌تر از همیشه است و هر روز اظهارنظرهایی تازه و جنجالی درباره این پرونده از سوی افراد مختلف مطرح می‌شود.

از جمله گفته‌های یکی از دوستان آرزو (یکی از مقتولان) مبنی‌ بر این که آرزو توسط پدرش در سنین کودکی مورد تجاوز قرار گرفته بود یا اظهارنظر یکی از بازیگران سینما در اینستاگرام که مدعی شده است پدر بابک خرمدین (متهم به قتل) با همکاری مادر به دختر تجاوز می‌کرده و خبرها حاکی است که دعوای شب قبل از مرگ بابک نیز بر سر تعرض پدر به یکی از دانشجویان دختر مراجعه‌کننده به خانه آنها بوده است.

این بازیگر سینما در حالی چنین اظهارنظری را مطرح کرده که هیچ‌گونه مدرک معتبر یا سندی درخصوص گفته‌اش به دادسرای جنایی تهران ارائه نداده و فقط در حد یک اظهارنظر شخصی در فضای مجازی بوده است.

حال آن که مقام قضایی مرجع اصلی درخصوص انتشار چنین اخباری است و چنانچه موضوعی صحت و سقم آن تأیید نشده، نباید مطرح شود. چرا که جامعه به اندازه کافی در شوک این خبر هولناک است و از سوی دیگر چنانچه هر کس اطلاعات، اظهارنظر، سند یا مدرکی درخصوص این پرونده دارد می‌تواند به شعبه پنجم دادسرای جنایی تهران مراجعه کند و مقام قضایی این اطمینان را داده که تمام اطلاعات به‌صورت محرمانه می‌ماند تا هرچه زودتر ابهامات پرونده برطرف شود.

همچنین به غیر از این اظهارنظرها یک‌سری تصاویر نیز در فضای مجازی منتشر شده که آنها نیز مورد تأیید مقام قضایی قرار نگرفته است.

مقام قضایی براساس اختیاراتی که دارد و با توجه به محرمانه بودن رسیدگی به پرونده، با افرادی که اقدام به اظهارنظرهای غیردقیق و غیرمسئولانه و بدون سند و مدرک در این خصوص کرده‌اند، برخورد خواهد کرد؛ چراکه صحبت کردن و اظهارنظر در این پرونده مستقیما با آبروی افراد سر و کار دارد و باید صحت و سقم آن پیش از انتشار مورد تأیید قرار بگیرد.

تحقیقات تازه
تحقیقات در این پرونده جنجالی همچنان توسط تیم جنایی پایتخت ادامه دارد و در تازه‌ترین اتفاق، فرزندان متهمان در دادسرای جنایی تهران و اداره آگاهی حضور یافتند و درخصوص قتل‌ها از آنها تحقیق شده است. فرزندان متهمان گفته‌اند که میان پدر و مادرشان و بابک خرمدین در داخل خانه رابطه خوبی برقرار نبوده و آنها همیشه با هم درگیری داشته‌اند.

در این میان دختر خانواده که هنوز از جنایت هولناکی که پدر و مادرش رقم زده‌اند شوکه بود، در تحقیقات گفت: من اصلا از قتل‌ها اطلاعی نداشتم. اما تا جایی که می‌دانستم بابک رفتار خوبی با پدر و مادرم نداشت. همیشه آنها را اذیت و به آنها بی‌احترامی می‌کرد. بارها از مادرم شنیده بودم که بابک او را اذیت کرده و احترام سن بالای او را نگه نمی‌داشت.

وی در ادامه گفت: پدر و مادرم کمی حالت‌های عصبی داشتند، بابک هم کمی داشت و البته این عصبی بودن آنها ارثی است اما به این حد نبود که بخواهند چنین جنایات هولناکی را رقم بزنند و من هنوز در شوک این ماجرا هستم.

وی درخصوص اظهارنظرهای مطرح‌شده در فضای مجازی نیز گفت: من نمی‌دانم افرادی که اظهارنظرهای بی‌مورد می‌کنند چرا به فکر آبروی افراد نیستند. خواهش می‌کنم با آبروی ما بازی نکنید. خواهرم به هیچ عنوان درخصوص این که پدرم او را آزار می‌داده صحبتی با من که خواهرش بودم نکرده بود و من واقعا اطلاعی در این خصوص ندارم. بعید می‌دانم چنین موضوعی صحت داشته باشد. وی گفت: رابطه خانوادگی ما خوب بود و مشکلی نداشتیم.

او درخصوص ناپدید شدن ناگهانی خواهرش نیز گفت: پدرم ۳ سال قبل به من گفت خواهرم به شیراز رفته و در آنجا ازدواج کرده است. بعد که بیشتر پیگیر شدم گفت به ترکیه رفته است. اما از خواهرم بی‌خبر بودم و چون خیلی نگرانش بودم چند ‌ماه قبل گزارش مفقود شدنش را اعلام کردم. چون تصور می‌کردم در ترکیه بلایی سرش آمده است. اصلا فکر نمی‌کردم پدر و مادرم او را به قتل رسانده‌اند.

تاریخ حوادث ایران پرونده‌ای به عجیبیِ «خرمدین‌ها» ندیده است
محمد بلوری، روزنامه‌نگار پیشکسوتی که او را به عنوان «پدر حادثه‌نویسی مطبوعات ایران» می‌شناسند، می‌گوید داستان جنایی خرمدین‌ها یکی از عجیب‌ترین پرونده‌هایی است که در دوره ۶۰ سال روزنامه‌نگاری دیده و اگر می‌خواست برای این پرونده تیتر بزند، «جنایت وحشتناک بر اساس اوهام» را انتخاب می‌کرد.
محمد بلوری پدر حادثه‌نویسی مطبوعات ایران

این روزنامه‌نگار پیشکسوت در گفت‌وگویی با ایسنا درباره اینکه آیا در دوران روزنامه‌نگاری خود، پرونده‌ای مشابه قتل خانوادگی خرمدین‌ها که به این شدت اذهان عمومی را نگران و مضطرب کرده باشد، دیده است، می‌گوید: نمونه‌ بارزی که به یاد دارم، مربوط به بیش از ۵۰ سال پیش است. در آن پرونده، مردی حدودا ۵۰ ساله طی چند ماه ۵ مرد را با برنامه‌ریزی کامل به خانه دعوت کرد و بعد از بیهوش کردن، آنها را به قتل رساند، جنازه‌هایشان را مثله کرد و دور انداخت.

او ادامه می‌دهد: مرد قاتل بر این باور بود که هر یک از این پنج مرد با زنش رابطه نامشروع داشتند و به همین دلیل دست به قتل آنها زده است. وجه اشتراک این پرونده با پرونده قتل خانواده خرمدین‌ها در این است که هر دو نفر با برنامه‌ریزی قتل‌ها را انجام دادند، از نظر سلامت روانی مشکلی نداشتند و هیچ‌یک نیز اظهار پشیمانی نکردند.

بلوری یادآور می‌شود: جالب است که آن زمان و در پرونده قدیمی نیز مقام‌های قضایی بر این باور بودند که با توجه به اینکه قتل‌ها برنامه‌ریزی شده بوده است، حکم مجرم حتما اعدام است که اعدام هم شد. اما همان زمان برخی از روان‌شناسان عنوان کرده بودند که درست است که تمام تصمیمات به صورت منطقی گرفته شده، اما باید این نکته را در نظر داشت که استدلال فرد قاتل برای ارتکاب به جرم بر اساس اوهام بوده است.

این روزنامه‌نگار پیشکسوت خاطرنشان می‌کند: در پرونده قتل خانواده خرمدین نیز باید همین نکته را در نظر داشت. آن هم با توجه به اینکه شاگردان بابک خرمدین تاکید می‌کنند که او استادی محترم و نجیب بوده است. درست است که پدر و مادر کاملا برنامه‌ریزی‌شده دست به قتل زده‌اند، اما استدلال آنها بر اساس اوهام است. بنابراین پیشنهاد می‌کنم که در اعلام حکم قطعی این دو نفر کمی درنگ شود تا روان‌شناسان بتوانند کاملا به این موضوع بپردازند و زوایای پنهان ماجرا را مورد بررسی قرار بدهند.

بلوری همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا در پوشش خبری اخبار حوادث اینچنین لازم است که تمام جزئیات توسط رسانه‌ها منتشر شود، می‌گوید: البته که همیشه باید تمام حقایق را نوشت، اما واقعا لازم نیست که به جزئیات ناراحت‌کننده هم پرداخته شود. رسانه‌ها باید در بیان برخی جزئیات پرونده با دقت نظر بیشتری عمل کنند. در واقع اخبار قتل‌های اینچنینی باید حتما بر اساس نظرات روان‌شناسان منتشر شود تا منجر به افزایش بیهوده اضطراب عمومی نشود. مخصوصا در زمانه‌ای که مردم، خودشان به سبب مشکلات اقتصادی و شیوع ویروس کرونا گرفتار مشکلات زیادی هستند.

جسد «بابک خرمدین» کارگردان سینما روز ۲۶ اردیبهشت امسال در چند سطل زباله در شهر تهران پیدا شد. این کارگردان ۴۷ساله توسط پدر و مادر خود به قتل رسید، مثله شد و جسدش توسط آنها در چند سطل زباله سطح شهر انداخته شد. ساعاتی نگذشت که پلیس متوجه ماجرای قتل شد و والدین خرمدین را دستگیر کرد. پزشکان روانشناس اعلام کرده‌اند که پدر بابک خرمدین در سلامت روانی کامل دست به قتل او زده است. در جریان بازجویی‌ها معلوم شد که والدین بابک خرمدین در سال‌های ۹۰ و ۹۷ نیز دختر و داماد خود را به قتل رسانده و به همین شیوه تکه‌تکه کرده‌اند. در حال حاضر پرونده این پدر و مادر سالخورده‌ی قاتل در دادسرای جنایی تهران در دست بررسی است.

شرح ماجرای بابک خرمدین از زبان قاضی پرونده | بخشی از قطعات جسد هنوز پیدا نشده است | شکار بعدی پدر بابک خرمدین که بود؟
سرپرست دادسرای جنایی تهران به تشریح ماجرای قتل بابک خرمدین پرداخت و گفت: متهمان (پدر و مادر بابک خرمدین) در اظهاراتشان گفته‌اند از کرده خودشان پشیمان نیستند و حتی پدر مقتول گفته اگر از بازداشت بیرون بیایند، دو فرزند دیگرشان را هم به قتل می‌رسانند.
پدر بابک خرمدین

قاضی محمد شهریاری سرپرست دادسرای جنایی تهران در باره پرنده قتل بابک خرمدین گفت: در روز ۲۶ اردیبهشت سال ۱۴۰۰ در ساعت ۳:۲۵ دقیقه بامداد حسب اعلام کلانتری ۱۳۵ آگاهی مبنی بر اینکه قطعاتی از جسد یک مرد در یکی از سطل‌های زباله سمت شرقی شهرک اکباتان کشف شده، بلافاصله ماموران به همراه بازپرس ویژه قتل پلیس، کارشناسان شورای پزشکی قانونی و تشخیص و هویت و پلیس آگاهی به محل صحنه اعزام شدند.

وی ادامه داد: در سطل زباله، قطعاتی از یک جسد که شامل پا، دو دست و سر شانه بود، کشف شد. با توجه به آثاری که می‌توانستیم از انگشتان استفاده کنیم هویت به دست آمد. با مراجعه به منزل مرحوم بابک خرمدین با پدر و مادرش صحبت شد که با آثاری که در منزل موجود بود، به این نتیجه رسیدند که می‌توانند در مظان اتهام قرار بگیرند. پس از بازداشت، پدر و مادر این فرد اعتراف کردند بابک که فرزند دوم خانواده و متولد سال ۵۳ و کارگردان مستندساز بود را پس از بیهوش کردن با داروهای خواب‌آور و زدن ضربات چاقو مثله کردند و در سطل زباله انداخته‌اند.

قاضی شهریاری با بیان اینکه قسمتی از قطعات جسد هنوز پیدا نشده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد، گفت: در ادامه تحقیقات هم با توجه اینکه مشخص شد یکی از دختران خانواده به نام آرزو که فرزند اول خانواده و متولد سال ۵۲ بوده مفقود شده، این فرضیه تقویت شد که احتمال قتل این فرد هم وجود دارد. پدر و مادر خرمدین بسیار اصرار داشتند که او خارج از کشور و در ترکیه به سر می‌برد و در آنجا اقامت دارد. اما پس از بررسی‌های لازم مشخص شد چنین چیزی صحت ندارد.

وی افزود: در ادامه همچنین مشخص شد که داماد خانواده یعنی همان شوهر آرزو که خواهرزاده متهم به قتل هم بود هم در سال ۹۰ به قتل رسیده است.

وی ادامه داد: نحوه این قتل‌ها به یک شکل بوده و مقتول ابتدا با داروی خواب‌آور بیهوش می‌شد و بعد با ضربات چاقو به قتل می‌رسید و جسد مثله و به بیرون از خانه منتقل می‌شد. در فقره دوم یعنی قتل آرزو هیچ اطلاعی داده نشده و صرفا گفته شده که وی در ترکیه زندگی می‌کند. در فقره اول صرفا یک اعلام فقدان شده و مدعی شده‌ بودند وی افراد قاچاقچی را به مرز می‌برده و با این پوشش فکر خانواده را از اینکه بخواهند پرونده را پیگیری کنند، منحرف کرده‌اند.

شهریاری در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: تحقیقات از متهمان ادامه دارد. با انجام آزمایش‌های روحی و روانی در پزشکی قانونی، روانشناسان اعلام کردند از لحاظ روحی و روانی در حد اینکه گفته شود دچار جنون هستند، مشکلی ندارند. متهمان در اظهاراتشان گفته‌اند از کرده خودشان پشیمان نیستند و حتی پدر مقتول گفته اگر بتوانند از بازداشت بیرون بیایند، دو فرزند دیگرشان را هم به قتل می‌رسانند.

وی درباره انگیزه متهمان گفت: متهمان مدعی شده‌اند که صرفا به خاطر مشکلات مقتولین از جمله استعمال مواد مخدر و ارتباطات نامتعارف، آن‌ها را به قتل رسانده‌اند. تحقیقات ما نشان می‌دهد انگیزه‌ای غیر از مسائل خانوادگی برای این قتل وجود ندارد.

قاضی شهریاری در پاسخ به اینکه آیا مفقود دیگری هم در میان اعضای این خانواده وجود دارد یا خیر، گفت: بررسی‌ها نشان می‌دهد فعلا مفقود دیگری وجود ندارد. به نظر می‌رسد قتل‌ها محدود به همین سه مورد بوده، اما ما به تحقیقات خود ادامه می‌دهیم.

روایت همسایه‌ها از قتل بابک خرمدین | ماجرای ناپدید شدن مرموز یکی از خواهران بابک
ماجرای ناپدیدشدن مرموز یکی از خواهران بابک خرمدین این پرونده را پیچیده کرده است

سحر جعفریان ـ خبرنگار: ۳روز پس از قتل هولناک بابک خرمدین به‌دست پدر و مادرش، محوطه بلوکc۲ شهرک اکباتان کاملا ساکت و آرام است. درست مثل همه ظهرها که رفت‌وآمد در اینجا کمتر است و بیشتر ساکنان یا در خانه‌هایشان مشغول استراحت هستند یا هنوز از محل کار به خانه برنگشته‌اند. در این میان تنها نشانه‌ها از ماجرای جنایت هولناکی که چند روز پیش در یکی از واحدهای این بلوک رخ داد، ۲حجله است که عکس بابک خرمدین، کارگردان و مدرس سینما روی آن به چشم می‌خورد و یکی را در مقابل ورودی بلوک قرار داده‌اند و دیگری را مقابل مجتمعی که خانواده خرمدین ساکن آن هستند. بعضی از همسایه‌ها حاضر نیستند درباره اتفاقی که در نزدیکی‌شان رخ داده حرف بزنند و آنهایی هم که صحبت می‌کنند، هنوز در شوک هولناک‌ترین جنایتی هستند که در این محله رخ داده است.
همه ساکنان بلوک از ماجرای قتلی که در همسایگی آنها رقم خورده باخبرند. مخصوصا اعترافات عجیب پدر و مادر آقای کارگردان در روز دوشنبه در دادسرای جنایی تهران. جایی که پدر بابک درحالی‌ که از قتل پسرش خدا را شکر ‌کرد وگفت: ما با پسرم اختلاف عقیده داشتیم و با اینکه او کارگردان و مدرس بازیگری بود اما در سال‌های اخیر مدام با ما بدرفتاری می‌کرد و حتی گاهی من و مادرش را کتک می‌زد. او هنرجویانش را که همه‌شان دخترهای جوان بودند به خانه می‌آورد و به اتاقش می‌برد و مادرش را مجبور می‌کرد که از آنها پذیرایی کنند. او با من و مادرش مثل کلفت رفتار می‌کرد و آبروی ما را به خطر انداخته بود.
اعترافاتی که مادر بابک نیز آنها را تأیید کرد و مدعی شد که پسرش روزگار را برای آنها تیره و تار کرده بود و ارتباط خارج از عرفش با دختران زیادی که همراه او به خانه می‌آمدند، عاصی‌شان کرده و برای همین بود که نقشه قتلش را کشیدند.
اما همسایه‌ها، برخلاف ادعاهای پدر و مادر بابک، معتقدند تصویری که آنها از پسرشان عنوان کرده‌اند، با آنچه آنها دیده بودند کاملا متفاوت است.
مقابل بلوک، زن میانسالی که به‌گفته خودش از بدو ساخت شهرک اکباتان با خانواده‌اش در اینجا ساکن شده‌اند می‌گوید که بابک و خانواده‌اش را می‌شناخته است. او توضیح می‌دهد: بابک از دوستان صمیمی پسرم بود. آنها از کودکی باهم دوست بودند. باهم مدرسه می‌رفتند و این اواخر هم باهم دوچرخه سواری می‌کردند. آنها از اینجا با دوچرخه می‌رفتند پارک چیتگر و بعد برمی‌گشتند.
زن میانسال هنوز در شوک قتل صمیمی‌ترین دوست فرزندش است. او ادامه می‌دهد: بابک خیلی بچه خوبی بود. خیلی مودب و آرام بود. بچه من با هرکسی دوست نمی‌شد و به‌خاطر همین مطمئن هستم که بابک ظاهر و باطنش یکی بود. همیشه پسرم از او تعریف می‌کرد و اینهایی را که راجع به او می‌گویند باورم نمی‌شود. او پسری سربه زیر، آرام، مهربان و مودب بود و نمی‌توانم قبول کنم پدر و مادرش را اذیت می‌کرده و روزگار آنها را سیاه کرده بود.
حرف‌های زن تمام نشده که مردی میانسال درحالی‌که پاکت‌های بزرگ خرید در دستش است از راه می‌رسد. او ساکن طبقه پنجم است. یعنی یک طبقه پایین‌تر از محلی که جنایت در آنجا رخ داده بود. او و خانواده‌اش حدود ۸سال است که در این مجتمع ساکن شده‌اند و در این مدت چندین بار بابک و مادرش را دیده است اما پدر خانواده را زیاد نمی‌شناسد و ندیده است. می‌گوید: آخرین باری که بابک و مادرش را دیدم حدود ۲۰روز پیش بود. داشتند باهم برای خرید به فروشگاه می‌رفتند. بابک پسر آرامی بود. به‌نظر می‌رسید که رابطه خیلی خوبی با مادرش دارد و مطمئن هستم که اعترافات پدرش درست نیست. در این ۸سالی که ما اینجا ساکن شده‌ایم، هرگز رفتار بدی از مقتول ندیده بودم.

بابک با افراد زیادی ارتباط نداشت
یکی از مهم‌ترین بخش‌های اعترافات پدر مقتول در دادسرا، ارتباطات نامتعارف پسرش با دختران بود و اینکه او با این بهانه که آنها شاگردانش هستند، این افراد را به خانه می‌آورد. اما یکی از پرسنل انتظامات می‌گوید که مقتول ارتباطات چندانی نداشت. با افراد زیادی رفت‌وآمد نداشت و او هرگز ندیده بود که وی با دختران مختلفی در رفت‌وآمد باشد.
حرف‌های این مرد را دختر جوانی که از شاگردان مقتول بوده نیز تأیید می‌کند. او و تعداد دیگری از همکلاسی‌هایش صبح امروز(سه‌شنبه) با هماهنگی هم به شهرک اکباتان آمده بودند و برای یادبود او اقدام به نصب هردو حجله‌ای کرده بودند که در محوطه بلوکc۲ به‌چشم می‌خورند. دختر جوان می‌گوید: از وقتی خبر قتل استادمان را شنیدیم، شوکه شدیم. برای همین هماهنگ کردیم و امروز به اینجا آمدیم و در یادبود او این حجله‌ها را نصب کردیم.
او ادامه می‌دهد: هنوز باورم نمی‌شود که استاد آرام ما دچار چنین سرنوشت هولناکی شده باشد. ما در کلاس‌ها چیزی جز آرامش از او ندیدیم. گاهی وقت‌ها آنقدر آرام حرف می‌زد که حتی صدایش هم به سختی شنیده می‌شد. هیچ وقت لحن تندی نداشت و فرد محجوب و باحیایی بود.
دختر جوان اعتراف پدر مقتول درباره رفتار او را در روزنامه‌ها خوانده است. با این حال می‌گوید: هیچ‌وقت نمی‌شود باطن آدم‌ها را از روی ظاهرشان قضاوت کرد. شاید این سکه روی دیگری هم داشته اما آنچه اطمینان دارم این است که ظاهر استاد و رفتارش طوری بود که همه ما که دانشجوی او بودیم، او را فردی آرام و محجوب می‌شناختیم و برای همین هم بود که امروز به اینجا آمدیم تا برای یادبودش اقدام به نصب این حجله‌ها کنیم.

معمای خواهر ناپدیدشده
یکی از ابهاماتی که پرونده قتل بابک خرمدین را پیچیده کرده، ماجرای ناپدید شدن یکی از خواهرانش است. موضوعی که هم‌اکنون پلیس و تیم جنایی نیز در حال تحقیق روی آن هستند و ممکن است روند رسیدگی به این پرونده را وارد فاز تازه‌ای کند. یکی از ساکنان بلوک c۲که این خانواده را به خوبی می‌شناسد می‌گوید: بابک خواهری به اسم آزیتا دارد. او چند سال پیش ازدواج کرد اما بعد از شوهرش جدا شد و دیگر نه او را دیدیم و نه شوهرش را. هردویشان ناپدید شدند و حالا هم مطالبی در شبکه‌های اجتماعی خوانده‌ام که نوشته بودند احتمال کشته‌شدن این دختر هم به‌دست پدرش مطرح شده است. نمی‌دانم این مسئله چقدر جدی است اما مطمئن هستم که اگر بابک هم از چند سال پیش همانند خواهرش از خانواده جدا می‌شد و مستقل زندگی می‌کرد، این اتفاق هرگز رخ نمی‌داد.
ساکنان بلوکc۲ شهرک اکباتان تا حالا شاهد چنین اتفاقی در محل زندگی‌شان نبوده‌اند. آنها در سال‌های گذشته دیده بودند که دو سه نفر از دختران یا پسران جوان شهرک با پریدن از طبقات بالایی مجتمع‌ها دست به‌خودکشی زده‌اند اما اینکه پدر و مادری باهم همدست شوند و پسرشان را به قتل برسانند برایشان کاملا شوکه‌کننده است و منتظرند هرچه زودتر ابعاد پنهان این پرونده آشکار و مشخص شود که انگیزه اصلی در پرونده قتل مرد کارگردان چه بوده است.

پدر و مادر بابک خرمدین قصاص می‌شوند؟ | پاسخ عبدالصمد خرمشاهی
با وجود قصاص‌ نشدن پدر در قتل فرزند، اما مقنن در ماده ‌۶۱۲ قانون مجازات اسلامی از باب جنبه عمومی و این که قتل موجب اخلال در نظم عمومی جامعه می‌شود، مجازاتی را برای او درنظر گرفته است.

عبدالصمد خرمشاهي

عبدالصمد خرمشاهی ـ وکیل دادگستری: سابقه فرزندکشی در تاریخ کیفری ایران کم نیست. قتل‌های زیادی داشتیم که پدر یا مادر با دلایل و انگیزه‌های گوناگون مرتکب قتل فرزند شده است. پیش از قتل کارگردان به‌دست پدر و مادرش، جنجالی‌ترین فرزندکشی، قتل رومینا اشرفی به‌دست پدرش بود؛ حادثه‌ای دلخراش که بازتاب گسترده‌ای در جامعه داشت.

آن زمان هم بار دیگر انتقاداتی متوجه قانون شد که برای قتل فرزند به‌دست پدر مجازات سنگینی درنظر گرفته نشده است. حالا هم با قتل کارگردان توسط پدر و مادرش، بار دیگر این بحث داغ شده است.

در این پرونده هرچند هنوز جزئیات تکمیلی و دقیقی منتشر نشده، اما با توجه به سن و سال و وضعیت جسمانی پدر و مادر مقتول، باید درباره اقرار آنها به قتل بیشتر تحقیق شود؛ چراکه تنها اقرار والدین نمی‌تواند کاشف واقعیت باشد.

در این میان گاهی شنیده می‌شود که پدر حق دارد فرزندش را بکشد. پدر به هیچ‌وجه چنین حقی ندارد. قانونگذار بنا بر قول مشهور فقهای امامیه که در میان اهل تسنن هم پذیرفته شده است، دیدگاه عدم‌قصاص پدر در قتل فرزند را مورد پذیرش قرار داده است و در ماده ‌۳۰۱ قانون مجازات اسلامی نیز آمده است که «قصاص در صورتی ثابت می‌شود که مرتکب، پدر یا از اجداد پدری مجنی علیه نباشد و مجنی علیه، عاقل و در دین با مرتکب مساوی باشد.»

به این معنی که پدر حق کشتن ندارد، اما اگر فرزندش را به قتل رساند، قول مشهور این است که پدر قصاص نمی‌شود. همین موضوع چالش‌هایی را برانگیخته است که شاید یکی از دلایل رشد فرزندکشی همین حاشیه امنی باشد که قانون برای پدر قاتل تعیین کرده است.

با وجود قصاص‌ نشدن پدر در قتل فرزند، اما مقنن در ماده ‌۶۱۲ قانون مجازات اسلامی از باب جنبه عمومی و این که قتل موجب اخلال در نظم عمومی جامعه می‌شود، مجازاتی را برای او درنظر گرفته است. در این ماده آمده است: «هرکس مرتکب قتل عمد شود و شاکی نداشته یا شاکی داشته ولی از قصاص گذشت کرده باشد و یا به هر علت قصاص نشود، در ‌صورتی که اقدام وی موجب اخلال در نظم و صیانت و امنیت جامعه یا بیم تجری مرتکب یا دیگران گردد، دادگاه مرتکب را به حبس از ۳ تا ۱۰ سال‌ محکوم می‌نماید.»

مجازات مادرِ بابک خرمدین سنگین‌تر از مجازات پدرش است؟
برخی رسانه‌ها خبری را به نقل از سرپرست سابق دادسرای جنایی تهران منتشر کرده‌اند مبنی بر این که جرم مادر «بابک خرم‌دین» کارگردان سینما که دو روز پیش توسط والدین خود کشته و تکه‌تکه شد، سنگین‌تر از پدر اوست و بنابراین مجازات وی نیز سنگین‌تر خواهد بود. چراکه معاونت در قتل جرم سنگین‌تری محسوب می‌شود. اما آیا این گفته صحت

پس از انتشار خبر قتل بابک خرم‌دین و اعترافات تکان‌دهنده پدر او، حالا این بحث مطرح است که قانون چه مجازاتی برای پدر به عنوان فاعل اصلی جرم و مادر به عنوان معاون او -به فرض تحقق جرم اصلی و معاونت توسط این دو نفر- در نظر گرفته است.

برخی رسانه‌ها به نقل از «فخرالدین جعفرزاده، سرپرست سابق دادسرای جنایی تهران که البته اکنون وکیل دادگستری است»، مجازات مادر را بیش از «۱۵ سال حبس» یعنی بیشتر از مجازات پدر عنوان کرده‌اند. در حالی که این مطلب اشتباه به نظر می‌رسد.
قانون در این باره چه می‌گوید؟

چنان که می‌دانیم پدر قصاص نمی‌شود چرا که ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی گفته «قصاص» (مجازات اصلی قتل عمدی) در صورتی اثبات می‌شود که که مرتکب پدر یا از اجداد پدری مجنی علیه (کسی که جنایت بر او واقع شده) نباشد.

به موجب ماده ۶۱۲ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی نیز «هر کس مرتکب قتل عمد شود و شاکی نداشته یا شاکی ‌داشته ولی از قصاص گذشت کرده باشد و یا به هر علت قصاص نشود در صورتی که اقدام وی موجب اخلال در نظم و صیانت و امنیت ‌جامعه یا بیم تجری مرتکب یا دیگران گردد دادگاه مرتکب را به‌ حبس از ۳ تا ۱۰ سال محکوم می‌نماید.»

بنابراین مجازات پدر که مرتکب قتل فرزند خود شده است حبس از ۳ تا ۱۰ سال است.

در کنار پدر که تا اینجا به عنوان فاعل اصلی جرم شناخته شده، مادر مقتول، هم به عنوان معاون در قتل معرفی شده است.

برای اینکه بدانیم مجازات مادر به عنوان معاون در قتل چیست، باید به ماده ۱۲۷ قانون مجازات اسلامی رجوع کنیم.

ماده ۱۲۷- در صورتی که در شرع یا قانون، مجازات دیگری برای معاون تعیین نشده باشد، مجازات وی به شرح زیر است:

الف- در جرائمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات یا حبس دائم است، حبس تعزیری درجه دو یا سه.

ب- در سرقت حدی و قطع عمدی عضو، حبس تعزیری درجه پنج یا شش پ- در جرائمی که مجازات قانونی آنها شلاق حدی است سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزیری درجه شش.

ت- در جرائم موجب تعزیر یک تا دو درجه پایین تر از مجازات جرم ارتکابی.

تبصره ۱- در مورد بند (ت) این ماده مجازات معاون از نوع مجازات قانونی جرم ارتکابی است مگر در مورد مصادره اموال، انفصال دائم و انتشار حکم محکومیت که مجازات معاون به ترتیب جزای نقدی درجه چهار، شش و هفت است.

تبصره ۲- در صورتی که به هر علت قصاص نفس یا عضو اجراء نشود، مجازات معاون بر اساس میزان تعزیر فاعل اصلی جرم، مطابق بند (ت) این ماده اعمال می‌شود.

چنانکه می‌بینیم بر اساس این ماده، مجازات مادر به عنوان معاون جرم باید یک تا دو درجه پایین تر از مجازات جرم ارتکابی باشد.

لذا با توجه به اینکه مجازات جرم ارتکابی توسط پدر (حبس ۳ تا ۱۰ سال) در دسته حبس تعزیری درجه چهار قرار می‌گیرد، مجازات مادر باید حبس تعزیری درجه پنج یا شش باشد که اگر آن را محاسبه کنیم، حبس بیش از ۶ ماه تا ۵ سال خواهد بود.

پس به طور خلاصه مجازات پدر بابک خرم‌دین در صورت اثبات ارتکاب قتل فرزندش حداقل ۳ و حداکثر ۱۰ سال حبس است و مجازات مادر در صورت اثبات معاونت، حداقل بیش از ۶ ماه و حداکثر ۵ سال حبس به تشخیص قاضی خواهد بود.

«بابک خرمدین» کارگردان ۴۷ساله سینما توسط والدین خود به قتل رسید؛ جسد مُثله‌شده او روز ۲۶ اردیبهشت (۲ روز پیش) در ۳ سطل زباله‌ در شهرک اکباتان و محله صادقیه تهران کشف شد. پدر و مادر این کارگردان توسط پلیس بازداشت شده‌اند و تحت بازجویی قرار دارند.

جزئیات جدید از قتل بابک خرمدین | ماجرای زنی که در خارج از کشور با بابک آشنا شده بود
پدر و مادر کارگردان سینما در دادسرای جنایی به قتل فرزندشان اعتراف کردند.
پدر و مادر بابک خرمدین، کارگردان سینما، که در جریان یکی از هولناک‌ترین جنایت‌ها او را در خانه به قتل رسانده و بقایای جسد مثله‌شده‌اش را در سه‌سطل زباله در شهر رها کرده‌اند در نخستین جلسه بازجویی در دادسرای امور جنایی ضمن بازگوکردن انگیزه‌شان از این جنایت گفتند از قتل پسرشان پشیمان نیستند. اما این جنایت هولناک چگونه اتفاق افتاد و پلیس چطور توانست قاتلان را شناسایی کند؟

صبح روز یکشنبه ۲۶ اردیبهشت امسال یکی از کارگران شهرداری هنگام تخلیه زباله‌های سطل زباله‌ای در محوطه فاز۳ شهرک اکباتان با کیسه‌ای مواجه شد که داخلش بقایای اعضای بدن انسان بود. این اعضا شامل سرشانه، دوکف دست، دوبازو و دومچ پا بود که داخل کیسه‌ای قرار داشت. این کارگر که از دیدن محتویات کیسه وحشت کرده بود پلیس را در جریان قرار داد و با حضور مأموران کلانتری ۱۳۵ آزادی، تحقیقات در این خصوص آغاز شد.

راز جنایت در تصاویر دوربین مداربسته
بررسی‌های اولیه نشان می‌داد اعضای کشف‌شده متعلق به مردی است که زمان زیادی از قتل او نمی‌گذرد. به همین دلیل ماجرا به محمدجواد شفیعی، بازپرس کشیک دادسرای امور جنایی تهران، گزارش و به دستور او اعضای بدن کشف‌شده برای تشخیص هویت مقتول به پزشکی قانونی منتقل شد.

همزمان مأموران اداره دهم پلیس آگاهی به تحقیقات میدانی در این خصوص پرداختند. آنها با کنترل تصاویر ضبط‌شده دوربین مداربسته‌ای که در آن حوالی قرار داشت زن و مردی سالخورده را دیدند که ساعتی قبل کیسه محتوی بقایای جسد را در سطل زباله انداخته‌اند.

هنوز به‌درستی معلوم نبود آنها چه کسانی هستند و با چه انگیزه‌ای دست به این کار زده‌اند اما ساعتی بعد، از پزشکی قانونی و تشخیص هویت خبر رسید که اعضای بدن کشف‌شده متعلق به مردی ۴۸ساله به نام بابک خرمدین است.

آن‌طور که تحقیقات نشان می‌داد او کارگردان سینما و مدرس در زمینه فیلمنامه‌نویسی و بازیگری بود. در شرایطی که ۶‌ساعت از کشف اعضای بدن او می‌گذشت مأموران راهی خانه پدری‌اش در شهرک اکباتان شدند و در آنجا پدر و مادر سالخورده‌اش در اظهاراتی باورنکردنی اعتراف کردند که با همدستی یکدیگر بابک را به قتل رسانده، جسدش را مثله کرده و در سه‌سطل زباله در سه‌نقطه شهر رها کرده‌اند. در این شرایط این دونفر بازداشت و به پلیس آگاهی منتقل شدند.

انگیزه جنایت چه بود؟
صبح دیروز پدر ۸۱ ساله بابک به نام احمد همراه مادر ۷۴ ساله‌اش به نام ایران در شرایطی که دستبند و پابند داشتند توسط مأموران اداره دهم پلیس آگاهی به شعبه پنجم بازپرسی دادسرای امور جنایی منتقل شدند و تحت بازجویی قرار گرفتند. پدر و مادر بابک در شرایطی در برابر بازپرس شفیعی قرار گرفتند که می‌گفتند از قتل پسرشان پشیمان نیستند و باید این کار را انجام می‌دادند. اما آنها برای ارتکاب این جنایت چه انگیزه‌ای داشتند؟

پدر بابک در اعترافاتش گفت: ما با پسرم اختلاف عقیده داشتیم و با اینکه او کارگردان و مدرس بازیگری بود، در سال‌های اخیر او مدام با ما بدرفتاری می‌کرد و حتی گاهی من و مادرش را کتک می‌زد. او ادامه داد: وقتی که بیماری کرونا در ایران شایع شد، من و همسرم برای چندماه به شمال کشور رفتیم تا در امان بمانیم. در این مدت از آنچه در خانه‌مان می‌گذشت اطلاعی نداشتیم اما وقتی برگشتیم فهمیدیم که بابک مدام هنرجویانش را که همه‌شان دخترهای جوان بودند به خانه می‌آورد.

اوایل گمان می‌کردیم که این رفت‌وآمدها موقتی است اما بعد فهمیدیم در این مدت او هر روز یک نفر را به بهانه تدریس خصوصی به خانه می‌آورد و به اتاقش می‌برد. وقتی به بابک اعتراض کردیم او با بدرفتاری جواب داد. او وقتی دختران جوان را به اتاقش می‌برد مادرش را مجبور می‌کرد که از آنها پذیرایی کند. او با من و مادرش مثل کلفت رفتار می‌کرد. باورمان نمی‌شد که پسرمان چنین رفتاری می‌کند اما واقعیت داشت.

پدر مقتول در ادامه گفت: به پسرم گفتم زمین و خودروام را هم به او می‌دهم تا بفروشد و برای خودش خانه اجاره کند. حتی گفتم خانه را می‌فروشم و ارث بچه‌ها را می‌دهم تا بابک هم ارثیه‌اش را بگیرد و هر کاری که می‌خواهد انجام دهد اما او گفت فقط همین خانه را می‌خواهد و شهرک اکباتان را دوست دارد. او به حرف‌های من و مادرش گوش نمی‌کرد و آبروی‌مان در خطر بود. در این شرایط بود که یک روز با همسرم تصمیم گرفتیم او را به قتل برسانیم.

جزئیات قتل
پدر بابک درباره جزئیات قتل فرزندش گفت: جمعه‌شب بود که مادرش غذای مرغ درست کرد و داخل آن داروی بیهوشی ریختیم. وقتی غذا را جلوی بابک گذاشتیم او نخورد و به اتاقش رفت و خوابید و غذا را در یخچال گذاشتیم.

فردای آن روز حوالی ظهر از خواب بیدار شد و همان غذا را دوباره به او دادیم. این بار مرغ را خورد و به‌خاطر داروی بیهوشی کمی گیج شد. او بی‌حال روی صندلی نشسته بود که من با بند کتانی پاهایش را بستم و سپس یک بست پلاستیکی به گردنش انداختم و با چاقو چند ضربه به او زدم و او را به قتل رساندم. همسرم در قتل بابک هیچ نقشی نداشت.

او ادامه داد: درگیری و قتل حدود ساعت ۵‌ بعدازظهر اتفاق افتاد و همان موقع جسد را با همسرم به حمام خانه بردیم و در آنجا آن را مثله کردیم. از قبل ۳‌ساک آماده کرده بودیم که اعضای بدن بابک را در این ساک‌ها انداختیم و حدود ساعت ۱۲ شب تصمیم گرفتیم جسد را از خانه بیرون ببریم.

بقایای جسد در ۳‌ نقطه شهر
پدر بابک که همه جزئیات جنایت را به‌خوبی به‌خاطر داشت درباره سرنوشت جسد گفت: کیسه‌هایی که داخلش جسد بود را با ماشین در ۳‌ نقطه شهر رها کردیم. یک کیسه را در سطل زباله فاز۳ اکباتان انداختیم و ۲ کیسه دیگر را در سطل‌های زباله صادقیه و میدان صنعت انداختیم و به خانه برگشتیم.

من و همسرم تصمیم داشتیم خودمان نزد پلیس برویم و به قتل اعتراف کنیم اما چند ساعت بعد مأموران ما را در خانه دستگیر کردند. من بعد از بازنشستگی با مسافرکشی هزینه زندگی‌ام را تامین می‌کردم. در این سال‌ها با سختی بابک را بزرگ کردم اما او مدام آزارمان می‌داد و من و همسرم را کتک می‌زد. دیگر چاره‌ای نداشتم.

حتی یک روز پیش از این اتفاق باز هم با او حرف زدم و گفتم اگر به حرف‌هایم گوش نکند بلایی بر سرش می‌آورم اما او گفت کسی نمی‌تواند سر بابک بلا بیاورد.

پشیمان نیستیم
در این پرونده اتهام پدر بابک مشارکت در قتل عمدی و اتهام مادر او معاونت در قتل است. مادرش وقتی از سوی بازپرس پرونده تحت بازجویی قرار گرفت گفت از قتل فرزندش پشیمان نیست. او گفت: قرص‌هایی که در غذای پسرم ریختم از همان قرص‌هایی است که خودم مصرف می‌کردم. او آبروی‌مان را برده بود و مدام ما را با رفتارش آزار می‌داد.

این زن ادامه داد: مدتی قبل بابک با زنی که در خارج از کشور زندگی می‌کند شریک شده بود. قرار بود این زن به او ۳ میلیارد تومان بدهد تا او خانه و وسایل کار تهیه کند اما نمی‌دانم چطور شد.

براساس این گزارش هم‌اکنون این زن و مرد در بازداشت به‌سر می‌برند و تحقیقات تکمیلی در این خصوص ادامه دارد.

بابک خرمدین کارگردان سینما توسط پدر و مادرش به قتل رسید | جسد فرزند خود را تکه تکه کردند
«بابک خرمدین» کارگردان ۴۷ساله سینما توسط والدین خود به قتل رسید؛ جسد مُثله‌شده او در سطل زباله‌ای در شهرک اکباتان تهران کشف شد.
بابک خرمدین
پدر و مادر این کارگردان جوان توسط پلیس بازداشت شده‌اند و تحت بازجویی قرار دارند. هنوز از انگیزه این قتل اطلاعاتی در دست نیست.

طبق اقرار، پدر این کارگردان با او اختلاف داشته و ابتدا او را بیهوش و بعد جسد را با چاقو تکه تکه کرده است.

پدر خرمدین در اعترافات خود گفته: پسرم مجرد بود. به خاطر اختلافاتی که داشتیم صبح روز قتل او را با خوراندن مواد بیهوشی، بیهوش کردم و سپس با ضربات چاقو به قتل رساندم و برای خارج کردن جسدش از خانه، آن را تکه تکه کردم و در نزدیک‌ترین سطل آشغال خیابان انداختم.

بابک خرم‌دین سال ۱۳۵۳ در تهران متولد شد. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد سینما از دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران و فارغ التحصیل ۱۳۸۸ است، این کارگردان سال ۱۳۷۹ در دوره فیلمسازی یک ساله انجمن سینمای جوانان دفتر تهران شرکت کرد.

قتل یک کارگردان سینما توسط پدر و مادرش در اکباتان | جسد فرزند خود را تکه تکه کردند

خرم‌دین در سال ۸۹ به‌عنوان دانشجو راهی لندن می‌شود و در آن‌جا با مساله مهاجرت و غربت درگیری پیدا می‌کند. وی فیلم «سوگنامه ای برای یاشار» را تا حد زیادی با الهام گرفتن از آن دوره زندگی خود ساخته است؛ این فیلم روایت زندگی روزمره یاشار، مهاجر ایرانی ترک‌تبار در لندن است که با ویزای دانشجویی وارد لندن شده است. خرم‌دین همزمان با اتمام کالج دچار مشکلات مالی و نیز دلتنگی برای خانواده‌اش و ایران می‌شود و بین ماندن و برگشتن مردد است. ولی سرانجام تصمیم به بازگشت به کشور می‌گیرد. اما در خانه پدر و مادرش و توسط آنها کشته می‌شود.

بور بیجاده رنگ ۱۳۸۶( ۲۲ دقیقه)
سه شنبه: مامان” ۱۳۸۸( ۹ دقیقه)
فیلم نیمه بلند داستانی روزن (کورسو) ۱۳۸۹ (۴۲ دقیقه) با حمایت مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی
فیلم بلند داستانی سوگنامه ای برای یاشار ۱۳۹۲ ساخته شده در لندن (۷۲ دقیقه)
ساخت سه فیلم کوتاه داستانی به نام‌های برش ۱۳۸۳ به مدت (۱۲ دقیقه) بخشی از آثار سینمایی این کارگردان ۴۷ساله هستند که روز گذشته به دست پدرش تکه تکه شد.

سرپرست دادسرای جنایی تهران گفته که تحقیقات درباره این قتل ادامه دارد.

Most viewed topics today