falehafez 939

  ياد باد آن که ز ما وقت سفر ياد نکرد
آن جوان بخت که مي زد رقم خير و قبول
کاغذين جامه به خوناب بشويم که فلک
دل به اميد صدايي که مگر در تو رسد
سايه تا بازگرفتي ز چمن مرغ سحر
شايد ار پيک صبا از تو بياموزد کار
کلک مشاطه صنعش نکشد نقش مراد
مطربا پرده بگردان و بزن راه عراق
غزليات عراقيست سرود حافظ
  به وداعي دل غمديده ما شاد نکرد
بنده پير ندانم ز چه آزاد نکرد
رهنمونيم به پاي علم داد نکرد
ناله ها کرد در اين کوه که فرهاد نکرد
آشيان در شکن طره شمشاد نکرد
زان که چالاکتر از اين حرکت باد نکرد
هر که اقرار بدين حسن خداداد نکرد
که بدين راه بشد يار و ز ما ياد نکرد
که شنيد اين ره دلسوز که فرياد نکرد
 
تعبیر
تو نیکی و محبت کردی و او نسبت به تو بی توجهی کرد منتها به زودی برمی گردد و تو همچنان نیکی کن که مشکل برطرف خواهد شد و تو به وصالش خواهی رسید.