falehafez

  چه لطف بود که ناگاه رشحه قلمت
به نوک خامه رقم کرده اي سلام مرا
نگويم از من بي دل به سهو کردي ياد
مرا ذليل مگردان به شکر اين نعمت
بيا که با سر زلفت قرار خواهم کرد
ز حال ما دلت آگه شود مگر وقتي
روان تشنه ما را به جرعه اي درياب
هميشه وقت تو اي عيسي صبا خوش باد
  حقوق خدمت ما عرضه کرد بر کرمت
که کارخانه دوران مباد بي رقمت
که در حساب خرد نيست سهو بر قلمت
که داشت دولت سرمد عزيز و محترمت
که گر سرم برود برندارم از قدمت
که لاله بردمد از خاک کشتگان غمت
چو مي دهند زلال خضر ز جام جمت
که جان حافظ دلخسته زنده شد به دمت
 
تعبیر

محبت دوست را بی پاسخ مگذار که خوبی ، خوبی می آورد.از نامرادیها ناراحت مباش و به حقیقت زندگی توجه کن.هوای او همچون دم عیسی (ع) تو را سرمست خواهد کرد.وقتی کارت رو به راه شد، به حال تهیدستان و بی پناهان رسیدگی کن.