falehafez 824

  کس نيست که افتاده آن زلف دوتا نيست
چون چشم تو دل مي برد از گوشه نشينان
روي تو مگر آينه لطف الهيست
نرگس طلبد شيوه چشم تو زهي چشم
از بهر خدا زلف مپيراي که ما را
بازآي که بي روي تو اي شمع دل افروز
تيمار غريبان اثر ذکر جميل است
دي مي شد و گفتم صنما عهد به جاي آر
گر پير مغان مرشد من شد چه تفاوت
عاشق چه کند گر نکشد بار ملامت
در صومعه زاهد و در خلوت صوفي
اي چنگ فروبرده به خون دل حافظ
  در رهگذر کيست که دامي ز بلا نيست
همراه تو بودن گنه از جانب ما نيست
حقا که چنين است و در اين روي و ريا نيست
مسکين خبرش از سر و در ديده حيا نيست
شب نيست که صد عربده با باد صبا نيست
در بزم حريفان اثر نور و صفا نيست
جانا مگر اين قاعده در شهر شما نيست
گفتا غلطي خواجه در اين عهد وفا نيست
در هيچ سري نيست که سري ز خدا نيست
با هيچ دلاور سپر تير قضا نيست
جز گوشه ابروي تو محراب دعا نيست
فکرت مگر از غيرت قرآن و خدا نيست
 
تعبیر
هر کسی در دنیا گرفتاریهایی دارد و تو نیز در دام او گرفتار شده ای و به او دل بسته ای و کسی را نمی توان یافت که در سر راهش این دامها و مشکلات نباشد. به مصداق این عبارت "تمام خوبرویان بی وفایند" زیرا که عاشقان زیادی دارند.به ظاهر چندان توجه مکن،بیشتر به عمق و معنویت توجه داشته باش.