falehafez

  شنيده ام سخني خوش که پير کنعان گفت
حديث هول قيامت که گفت واعظ شهر
نشان يار سفرکرده از که پرسم باز
فغان که آن مه نامهربان مهرگسل
من و مقام رضا بعد از اين و شکر رقيب
غم کهن به مي سالخورده دفع کنيد
گره به باد مزن گر چه بر مراد رود
به مهلتي که سپهرت دهد ز راه مرو
مزن ز چون و چرا دم که بنده مقبل
که گفت حافظ از انديشه تو آمد باز
  فراق يار نه آن مي کند که بتوان گفت
کنايتيست که از روزگار هجران گفت
که هر چه گفت بريد صبا پريشان گفت
به ترک صحبت ياران خود چه آسان گفت
که دل به درد تو خو کرد و ترک درمان گفت
که تخم خوشدلي اين است پير دهقان گفت
که اين سخن به مثل باد با سليمان گفت
تو را که گفت که اين زال ترک دستان گفت
قبول کرد به جان هر سخن که جانان گفت
من اين نگفته ام آن کس که گفت بهتان گفت
 
تعبیر

این غم از برای این است که او از تو دور شده است.خودت را ناراحت مکن.در انتظارش باش که سرانجام او را خواهی دید.در نهایت یوسف باز خواهد گشت و چشم پدرش یعقوب به دیدارش روشن خواهد شد.خودت را ناراحت مکن زیرا به زودی عزیزت را خواهی دید.در کار خود مردد مباش.امید داشته باش که موفق می شوی.