falehafez

  ساقي بيا که يار ز رخ پرده برگرفت
آن شمع سرگرفته دگر چهره برفروخت
آن عشوه داد عشق که مفتي ز ره برفت
زنهار از آن عبارت شيرين دلفريب
بار غمي که خاطر ما خسته کرده بود
هر سروقد که بر مه و خور حسن مي فروخت
زين قصه هفت گنبد افلاک پرصداست
حافظ تو اين سخن ز که آموختي که بخت
  کار چراغ خلوتيان باز درگرفت
وين پير سالخورده جواني ز سر گرفت
وان لطف کرد دوست که دشمن حذر گرفت
گويي که پسته تو سخن در شکر گرفت
عيسي دمي خدا بفرستاد و برگرفت
چون تو درآمدي پي کاري دگر گرفت
کوته نظر ببين که سخن مختصر گرفت
تعويذ کرد شعر تو را و به زر گرفت
 
تعبیر

دوستانی را انتخاب کن که اهل عشق و دل باشند.معاشرت با افراد اهل دل خود نیز نعمت و برکت است.قدر آن را باید بدانی ، در آن صورت لطف خداوند نیز شامل حال تو می شود.