|
شربتي از لب لعلش نچشيديم و برفت
گويي از صحبت ما نيک به تنگ آمده بود
بس که ما فاتحه و حرز يماني خوانديم
عشوه دادند که بر ما گذري خواهي کرد
شد چمان در چمن حسن و لطافت ليکن
همچو حافظ همه شب ناله و زاري کرديم |
|
روي مه پيکر او سير نديديم و برفت
بار بربست و به گردش نرسيديم و برفت
وز پي اش سوره اخلاص دميديم و برفت
ديدي آخر که چنين عشوه خريديم و برفت
در گلستان وصالش نچميديم و برفت
کاي دريغا به وداعش نرسيديم و برفت |
|
تعبیر
یارت رفت در حالی که تو او را خوب ندیدی.از فرصتها خوب استفاده کن.برای سلامتی او دعا کن و سوره فاتحه و اخلاص و دعای حرز یمانی را بخوان.نعمتی که داری قدرش را بدان و اگاه باش که برای پیشرفت کار سلامتی و همت نیاز است.