|
گر ز دست زلف مشکينت خطايي رفت رفت
برق عشق ار خرمن پشمينه پوشي سوخت سوخت
در طريقت رنجش خاطر نباشد مي بيار
عشقبازي را تحمل بايد اي دل پاي دار
گر دلي از غمزه دلدار باري برد برد
از سخن چينان ملالت ها پديد آمد ولي
عيب حافظ گو مکن واعظ که رفت از خانقاه |
|
ور ز هندوي شما بر ما جفايي رفت رفت
جور شاه کامران گر بر گدايي رفت رفت
هر کدورت را که بيني چون صفايي رفت رفت
گر ملالي بود بود و گر خطايي رفت رفت
ور ميان جان و جانان ماجرايي رفت رفت
گر ميان همنشينان ناسزايي رفت رفت
پاي آزادي چه بندي گر به جايي رفت رفت |
|
تعبیر
اگر به تو بی مهری شده است،آن را نادیده بگیر.وقت خود را با کارهای غیر مفید و بی ارزش تلف مکن.کسی که وارد مرحله عشق می شود می بایست از همه چیز پاک و منزه باشد تا خود را به مراحل بعدی هفتگانه (طلب ، عشق ، معرفت ، استغناء ، وصل یا توحید ، حیرت و فنای فی الله ) برساند.