falehafez

  صبحدم مرغ چمن با گل نوخاسته گفت
گل بخنديد که از راست نرنجيم ولي
گر طمع داري از آن جام مرصع مي لعل
تا ابد بوي محبت به مشامش نرسد
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا
گفتم اي مسند جم جام جهان بينت کو
سخن عشق نه آن است که آيد به زبان
اشک حافظ خرد و صبر به دريا انداخت
  ناز کم کن که در اين باغ بسي چون تو شکفت
هيچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت
اي بسا در که به نوک مژه ات بايد سفت
هر که خاک در ميخانه به رخساره نرفت
زلف سنبل به نسيم سحري مي آشفت
گفت افسوس که آن دولت بيدار بخفت
ساقيا مي ده و کوتاه کن اين گفت و شنفت
چه کند سوز غم عشق نيارست نهفت
 
تعبیر

اگر موقعیتی بدست آوردی مغرور نباش که از چشم اطرافیان خواهی افتاد.از سخن حقیقت نرنج.به نصیحت دیگران که به صلاح توست گوش فرا ده و به کار بند.عشق در دفتر و زبان نیست بلکه با عمل عاشق آشکار می شود.عشق آموختنی است نه نوشتنی ،وقتی که عاشق شدی زبانت هم مثل رفتارت ملایم و مهربان می شود.