| |
کنون که مي دمد از بوستان نسيم بهشت
گدا چرا نزند لاف سلطنت امروز
چمن حکايت ارديبهشت مي گويد
به مي عمارت دل کن که اين جهان خراب
وفا مجوي ز دشمن که پرتوي ندهد
مکن به نامه سياهي ملامت من مست
قدم دريغ مدار از جنازه حافظ |
|
من و شراب فرح بخش و يار حورسرشت
که خيمه سايه ابر است و بزمگه لب کشت
نه عاقل است که نسيه خريد و نقد بهشت
بر آن سر است که از خاک ما بسازد خشت
چو شمع صومعه افروزي از چراغ کنشت
که آگه است که تقدير بر سرش چه نوشت
که گر چه غرق گناه است مي رود به بهشت |
|
تعبیر
از فرصت ها خوب استفاده کن و نسبت به اطرافیانت خوش رفتار باش.درون و باطن خوب داری و تلاش کن تا بر زبانت همچون قلبت سخنان نیکو و دلنشین جاری شود.شکر گزار خداوندی باشید که این همه برکات و نعمات را برای شما مقرر کرده است.