|
آن پيک نامور که رسيد از ديار دوست
خوش مي دهد نشان جلال و جمال يار
دل دادمش به مژده و خجلت همي برم
شکر خدا که از مدد بخت کارساز
سير سپهر و دور قمر را چه اختيار
گر باد فتنه هر دو جهان را به هم زند
کحل الجواهري به من آر اي نسيم صبح
ماييم و آستانه عشق و سر نياز
دشمن به قصد حافظ اگر دم زند چه باک |
|
آورد حرز جان ز خط مشکبار دوست
خوش مي کند حکايت عز و وقار دوست
زين نقد قلب خويش که کردم نثار دوست
بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست
در گردشند بر حسب اختيار دوست
ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست
زان خاک نيکبخت که شد رهگذار دوست
تا خواب خوش که را برد اندر کنار دوست
منت خداي را که نيم شرمسار دوست |
|
تعبیر
از جانب دوستت خبر خوشی به تو می رسد،همه تلاش عاشق از بهر دیدار معشوق است و اگر عاشق خطایی کرد باز هم از بهر معشوق است.بی مهری را با محبت جبران کن.خبر خوش در زندگی انسان چنان مؤثر است که موجب نشاط و فزونی عشق وی می شود و به زندگی امیدوارش می کند.