falehafez

  سينه مالامال درد است اي دريغا مرهمي
چشم آسايش که دارد از سپهر تيزرو
زيرکي را گفتم اين احوال بين خنديد و گفت
سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل
در طريق عشقبازي امن و آسايش بلاست
اهل کام و ناز را در کوي رندي راه نيست
آدمي در عالم خاکي نمي آيد به دست
خيز تا خاطر بدان ترک سمرقندي دهيم
گريه حافظ چه سنجد پيش استغناي عشق
  دل ز تنهايي به جان آمد خدا را همدمي
ساقيا جامي به من ده تا بياسايم دمي
صعب روزي بوالعجب کاري پريشان عالمي
شاه ترکان فارغ است از حال ما کو رستمي
ريش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمي
ره روي بايد جهان سوزي نه خامي بي غمي
عالمي ديگر ببايد ساخت و از نو آدمي
کز نسيمش بوي جوي موليان آيد همي
کاندر اين دريا نمايد هفت دريا شبنمي
 
تعبیر

اکنون غم و درد بسیاری در وجود توست و به دنبال همدمی می گردی.خود اگر همت کنی، روزگار خوشی پیش رو خواهی داشت.هر کس در بد حالی و خوشحالی خود نیز مؤثر است.خواستن توانستن است، اگر بخواهی کارت درست می شود.در حال حاضر دوستان خوبی نداری تا راهنمایی ات کنند.سعی کن با افراد خیرخواه مشورت کنی.