falehafez

  بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالي
در وهم مي نگنجد کاندر تصور عقل
شد حظ عمر حاصل گر زان که با تو ما را
آن دم که با تو باشم يک سال هست روزي
چون من خيال رويت جانا به خواب بينم
رحم آر بر دل من کز مهر روي خوبت
حافظ مکن شکايت گر وصل دوست خواهي
  خوش باش زان که نبود اين هر دو را زوالي
آيد به هيچ معني زين خوبتر مثالي
هرگز به عمر روزي روزي شود وصالي
وان دم که بي تو باشم يک لحظه هست سالي
کز خواب مي نبيند چشمم بجز خيالي
شد شخص ناتوانم باريک چون هلالي
زين بيشتر ببايد بر هجرت احتمالي
 
تعبیر

زیبایی او و عشق تو هر دو در حد کمال هستند و هیچ کدام از بین رفتنی نیستند و حتی اگر یک لحظه هم وصل اتفاق بیفتد، کافی است.از جانب معشوق ناز است و از جانب عاشق نیاز.پس در این امر باید بیشتر به او توجه کنی و قدم پیش نهی تا او را که مزاجی سرد دارد، به طرف خود بکشانی.چه از راه محبت و چه با فرستادن هدایا.باید تمایلش را نسبت به خود جلب کنی.بدان که با پیام و نامه کاری ساخته نست.آنچه که مهم است حرف عاشق است.