|
اي دل آن دم که خراب از مي گلگون باشي
در مقامي که صدارت به فقيران بخشند
در ره منزل ليلي که خطرهاست در آن
نقطه عشق نمودم به تو هان سهو مکن
کاروان رفت و تو در خواب و بيابان در پيش
تاج شاهي طلبي گوهر ذاتي بنماي
ساغري نوش کن و جرعه بر افلاک فشان
حافظ از فقر مکن ناله که گر شعر اين است |
|
بي زر و گنج به صد حشمت قارون باشي
چشم دارم که به جاه از همه افزون باشي
شرط اول قدم آن است که مجنون باشي
ور نه چون بنگري از دايره بيرون باشي
کي روي ره ز که پرسي چه کني چون باشي
ور خود از تخمه جمشيد و فريدون باشي
چند و چند از غم ايام جگرخون باشي
هيچ خوشدل نپسندد که تو محزون باشي |
|
تعبیر
آنچه در دل داری بدان عمل کن، شرط اول آن است که اعتماد به نفس داشته باشی و در راه عشق باید خطر کنی.همان خطری که مجنون به خاطر لیلی کرد.در هنگام رفاه و خوشحالی باید به فکر زیردستان نیز باشی تا ارزش مقام تو مشخص گردد.