|
اي قصه بهشت ز کويت حکايتي انفاس عيسي از لب لعلت لطيفه اي هر پاره از دل من و از غصه قصه اي کي عطرساي مجلس روحانيان شدي در آرزوي خاک در يار سوختيم اي دل به هرزه دانش و عمرت به باد رفت بوي دل کباب من آفاق را گرفت در آتش ار خيال رخش دست مي دهد داني مراد حافظ از اين درد و غصه چيست |
|
شرح جمال حور ز رويت روايتي آب خضر ز نوش لبانت کنايتي هر سطري از خصال تو و از رحمت آيتي گل را اگر نه بوي تو کردي رعايتي ياد آور اي صبا که نکردي حمايتي صد مايه داشتي و نکردي کفايتي اين آتش درون بکند هم سرايتي ساقي بيا که نيست ز دوزخ شکايتي از تو کرشمه اي و ز خسرو عنايتي |
|
تعبیر
درست است که او بسیار زیباست و حوریان بهشتی و دم مسیحی از او وام گرفته اند،اما تو نباید به خاطر او زندگی ات را بی جهت بگذاری و نسبت به آن بی توجه باشی.به نصیحت اطرافیان توجه داشته باش و خود را از غم و غصه رها کن و آنچه به صلاحت است،به کار بند.سعی کن از دانش و معرفت و زندگی خود بیشتر استفاده کنی.تو دارای بهترین سرمایه ای، منتها آن را بی ثمر می گذاری.به خدواند توکل داشته باش تا مشکلت حل شود.