falehafez

  با مدعي مگوييد اسرار عشق و مستي
عاشق شو ار نه روزي کار جهان سر آيد
دوش آن صنم چه خوش گفت در مجلس مغانم
سلطان من خدا را زلفت شکست ما را
در گوشه سلامت مستور چون توان بود
آن روز ديده بودم اين فتنه ها که برخاست
عشقت به دست طوفان خواهد سپرد حافظ
  تا بي خبر بميرد در درد خودپرستي
ناخوانده نقش مقصود از کارگاه هستي
با کافران چه کارت گر بت نمي پرستي
تا کي کند سياهي چندين درازدستي
تا نرگس تو با ما گويد رموز مستي
کز سرکشي زماني با ما نمي نشستي
چون برق از اين کشاکش پنداشتي که جستي
 
تعبیر

اسرار خوشبختی و سلامتی را با رقیبان و دشمنان در میان مگذار و بگذار آنان در درد خودپرستی خود به سر برند و سرانجام نابود شوند.در زندگی کوتاه این دنیا سعی کن معرفت کسب کنی واز این آمدنها و ماندنها و رفتنها،چیزی بفهمی و فلسفه زندگی را درک کنی که برای چه آفریده شده ای و بی خبر و غافل از دنیا نروی.وقتی گوشه چشمی به تو کنند،می بایست به حرکت در بیایی و رمز زندگی را درک کنی.