تعبیر
لحظه ای از عشق غافل مباش ، زیرا خداوند روحش را در این عشق بنده قرار داده است تا خداگونه شود.آدم عاشق از "من خود"رها می شود و هر چه غیر خود را بپرستد،بهتر از خود پرستی است.اگر تماماٌ تابع عقل باشی فاقد معرفت خواهی شد،رستگاری انسان از خود بیرون آمدن است.اگر در پیشگاه معشوق در بلندای آسمان هم باشی به خود توجه مکن،زیرا با این اندیشه به خاک پستی می افتی.تلخی و شیرینی موجب دوام لذت و زندگی می شود.بدان که هر کدام به تنهایی جالب نیستند،وقتی ترکیب می شوند،لذت بخش می گردند.پس غم و شادی، هجر و وصل باید با هم باشند تا زندگی معنا دار شود.(این غزل سراسر معنوی و عرفانی است:عشق مرحله دوم،معرفت مرحله سوم،طریقت مرحله و عملی است که بعد از شریعت قرار دارد و سپس حقیقت).