falehafez

  دامن کشان همي شد در شرب زرکشيده
از تاب آتش مي بر گرد عارضش خوي
لفظي فصيح شيرين قدي بلند چابک
ياقوت جان فزايش از آب لطف زاده
آن لعل دلکشش بين وان خنده دل آشوب
آن آهوي سيه چشم از دام ما برون شد
زنهار تا تواني اهل نظر ميازار
تا کي کشم عتيبت از چشم دلفريبت
گر خاطر شريفت رنجيده شد ز حافظ
بس شکر بازگويم در بندگي خواجه
  صد ماه رو ز رشکش جيب قصب دريده
چون قطره هاي شبنم بر برگ گل چکيده
رويي لطيف زيبا چشمي خوش کشيده
شمشاد خوش خرامش در ناز پروريده
وان رفتن خوشش بين وان گام آرميده
ياران چه چاره سازم با اين دل رميده
دنيا وفا ندارد اي نور هر دو ديده
روزي کرشمه اي کن اي يار برگزيده
بازآ که توبه کرديم از گفته و شنيده
گر اوفتد به دستم آن ميوه رسيده
 

 

تعبیر

معشوق زیبا روی در لباسی بسیار زیبا و زریبفت چنان خرامان میرفت که چندین زیباروی از رشک رخسارش جامه زیبا و ارزشمند خود را چاک زدند.حق با توست که اینچنین ناراحت باشی،زیرا یار در کشش جذبه کم نظیر است.یارت،دهنی گرم و سخنی شیوا،قامتی رعنا،چهره ای جذاب ،چشمی گیرا، لبی جان فزا، حرکاتی خرامان و خلاصه آنجه خوبان همه دارند، او یکجا دارد.بدان که بیشتر زیبارویان مغرورند و فقط تو با شگردهایی می توانی او را جذب کنی.