falehafez

  خط عذار يار که بگرفت ماه از او
ابروي دوست گوشه محراب دولت است
اي جرعه نوش مجلس جم سينه پاک دار
کردار اهل صومعه ام کرد مي پرست
سلطان غم هر آن چه تواند بگو بکن
ساقي چراغ مي به ره آفتاب دار
آبي به روزنامه اعمال ما فشان
حافظ که ساز مطرب عشاق ساز کرد
آيا در اين خيال که دارد گداي شهر
  خوش حلقه ايست ليک به در نيست راه از او
آن جا بمال چهره و حاجت بخواه از او
کآيينه ايست جام جهان بين که آه از او
اين دود بين که نامه من شد سياه از او
من برده ام به باده فروشان پناه از او
گو برفروز مشعله صبحگاه از او
باشد توان سترد حروف گناه از او
خالي مباد عرصه اين بزمگاه از او
روزي بود که ياد کند پادشاه از او
 
تعبیر

روزگاری خوب در انتظار توست و حالی خوش داری ،قدر این زندگی را بدان.به درون حلقه ای گرفتار شدی که ماه زیبایی خود را از او وام گرفته است.او هر روز تو را به وعده ای سرگرم می کند ولی بدان که دوستی او در حال حاضر واقعی و یکرنگ نیست.مردد است آیا تو را بپذیرد یا نه .به هر حال مراقب رفتارت باش و به عمق زندگی خود بیشتر توجه کن تا آنچه داری به راحتی از دست ندهی و ارزش خود را کم نکنی.