falehafez

  مرا چشميست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
غلام چشم آن ترکم که در خواب خوش مستي
هلالي شد تنم زين غم که با طغراي ابرويش
رقيبان غافل و ما را از آن چشم و جبين هر دم
روان گوشه گيران را جبينش طرفه گلزاريست
دگر حور و پري را کس نگويد با چنين حسني
تو کافردل نمي بندي نقاب زلف و مي ترسم
اگر چه مرغ زيرک بود حافظ در هواداري
  جهان بس فتنه خواهد ديد از آن چشم و از آن ابرو
نگارين گلشنش روي است و مشکين سايبان ابرو
که باشد مه که بنمايد ز طاق آسمان ابرو
هزاران گونه پيغام است و حاجب در ميان ابرو
که بر طرف سمن زارش همي گردد چمان ابرو
که اين را اين چنين چشم است و آن را آن چنان ابرو
که محرابم بگرداند خم آن دلستان ابرو
به تير غمزه صيدش کرد چشم آن کمان ابرو
 
تعبیر

آن معشوق کمان ابرو آنچنان تو را مجذوب خود کرده است که همیشه در رنجی و قرار و آرام نداری.مردم در برابر زیبایی او سر از پا نمی شناسند، هر که عاشق است غمگین است،اما اگر به مرادت برسی سعادتمند خواهی شد.