falehafez

  اي آفتاب آينه دار جمال تو
صحن سراي ديده بشستم ولي چه سود
در اوج ناز و نعمتي اي پادشاه حسن
مطبوعتر ز نقش تو صورت نبست باز
در چين زلفش اي دل مسکين چگونه اي
برخاست بوي گل ز در آشتي درآي
تا آسمان ز حلقه به گوشان ما شود
تا پيش بخت بازروم تهنيت کنان
اين نقطه سياه که آمد مدار نور
در پيش شاه عرض کدامين جفا کنم
حافظ در اين کمند سر سرکشان بسيست
  مشک سياه مجمره گردان خال تو
کاين گوشه نيست درخور خيل خيال تو
يا رب مباد تا به قيامت زوال تو
طغرانويس ابروي مشکين مثال تو
کآشفته گفت باد صبا شرح حال تو
اي نوبهار ما رخ فرخنده فال تو
کو عشوه اي ز ابروي همچون هلال تو
کو مژده اي ز مقدم عيد وصال تو
عکسيست در حديقه بينش ز خال تو
شرح نيازمندي خود يا ملال تو
سوداي کج مپز که نباشد مجال تو
 

 

تعبیر

تو به دنبال آن نوری هستی که همه نورها از او روشنی گرفته اند و حتی آفتاب با آن همه روشنی اش آینه دار جمال اوست.تمام وجودت همیشه به فکر اوست،منتها جرأت به خرج بده و خواسته خود را مطرح کن.غمگین و دردمندی ،سعی کن غم هجر را فراموش کنی و با اراده قوی و قدمی محکم حرکت کنی.از کسانی راهنمایی میخواهی که طالبت می شوند،پس سعی کن کمی با فاصله و با احتیاط در این روزگار قدم برداری تا چشم طمع آنان بسته شود.