|
يا رب آن آهوي مشکين به ختن بازرسان
دل آزرده ما را به نسيمي بنواز
ماه و خورشيد به منزل چو به امر تو رسند
ديده ها در طلب لعل يماني خون شد
برو اي طاير ميمون همايون آثار
سخن اين است که ما بي تو نخواهيم حيات
آن که بودي وطنش ديده حافظ يا رب |
|
وان سهي سرو خرامان به چمن بازرسان
يعني آن جان ز تن رفته به تن بازرسان
يار مه روي مرا نيز به من بازرسان
يا رب آن کوکب رخشان به يمن بازرسان
پيش عنقا سخن زاغ و زغن بازرسان
بشنو اي پيک خبرگير و سخن بازرسان
به مرادش ز غريبي به وطن بازرسان |
|
تعبیر
از خداوند می خواهی آن یاری که از تو دور شده است،به وطن باز گردد و خوشبختی گذشته را دوباره به دست آوری.بدین لحاظ ، تقدیر همه مخلوقات در اختیار خداوند است،پس فقط او قادر است که مشکل تو را حل کند و عاقبت به خیرت گرداند.