|
خيز تا خرقه صوفي به خرابات بريم
سوي رندان قلندر به ره آورد سفر
تا همه خلوتيان جام صبوحي گيرند
با تو آن عهد که در وادي ايمن بستيم
کوس ناموس تو بر کنگره عرش زنيم
خاک کوي تو به صحراي قيامت فردا
ور نهد در ره ما خار ملامت زاهد
شرممان باد ز پشمينه آلوده خويش
قدر وقت ار نشناسد دل و کاري نکند
فتنه مي بارد از اين سقف مقرنس برخيز
در بيابان فنا گم شدن آخر تا کي
حافظ آب رخ خود بر در هر سفله مريز |
|
شطح و طامات به بازار خرافات بريم
دلق بسطامي و سجاده طامات بريم
چنگ صبحي به در پير مناجات بريم
همچو موسي ارني گوي به ميقات بريم
علم عشق تو بر بام سماوات بريم
همه بر فرق سر از بهر مباهات بريم
از گلستانش به زندان مکافات بريم
گر بدين فضل و هنر نام کرامات بريم
بس خجالت که از اين حاصل اوقات بريم
تا به ميخانه پناه از همه آفات بريم
ره بپرسيم مگر پي به مهمات بريم
حاجت آن به که بر قاضي حاجات بريم |
|
تعبیر
روش زندگی خود را تغییر بده زیرا که خوشبختی ات در این است.همان طور که حضرت موسی(ع) قدم در وادی ایمن گذاشت و خدا را در آنجا مشاهده کرد و به او آیاتی نازل شد (فلما جاء موسی لمیقاتنا کلمه ربه...)، تو نیز می باید راه خداشناسی را در پیش گیری تا بعد از طی مراحل ، به مرحله فناء فی الله برسی و خوشبخت شوی.