falehafez

  خيز تا از در ميخانه گشادي طلبيم
زاد راه حرم وصل نداريم مگر
اشک آلوده ما گر چه روان است ولي
لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام
نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد
عشوه اي از لب شيرين تو دل خواست به جان
تا بود نسخه عطري دل سودازده را
چون غمت را نتوان يافت مگر در دل شاد
بر در مدرسه تا چند نشيني حافظ
  به ره دوست نشينيم و مرادي طلبيم
به گدايي ز در ميکده زادي طلبيم
به رسالت سوي او پاک نهادي طلبيم
اگر از جور غم عشق تو دادي طلبيم
مگر از مردمک ديده مدادي طلبيم
به شکرخنده لبت گفت مزادي طلبيم
از خط غاليه ساي تو سوادي طلبيم
ما به اميد غمت خاطر شادي طلبيم
خيز تا از در ميخانه گشادي طلبيم
 
تعبیر

برخیز و برای به دست آوردن مراد خود حرکت کن.معشوق همیشه یکی است،اما تعداد عاشقان زیاد است.همیشه عاشق و عاشقان به سوی معشوق حرکت می کنند و او را می طلبند.اغلب مردم به نحوی در زندگی غمی دارند.خوشا به حال کسی که غم معشوق داشته باشد که برای او بسیار لذت بخش است.به خدا توکل کن که در خوشبختی تو مؤثر خواهد بود.