| |
خيز تا از در ميخانه گشادي طلبيم
زاد راه حرم وصل نداريم مگر
اشک آلوده ما گر چه روان است ولي
لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام
نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد
عشوه اي از لب شيرين تو دل خواست به جان
تا بود نسخه عطري دل سودازده را
چون غمت را نتوان يافت مگر در دل شاد
بر در مدرسه تا چند نشيني حافظ |
|
به ره دوست نشينيم و مرادي طلبيم
به گدايي ز در ميکده زادي طلبيم
به رسالت سوي او پاک نهادي طلبيم
اگر از جور غم عشق تو دادي طلبيم
مگر از مردمک ديده مدادي طلبيم
به شکرخنده لبت گفت مزادي طلبيم
از خط غاليه ساي تو سوادي طلبيم
ما به اميد غمت خاطر شادي طلبيم
خيز تا از در ميخانه گشادي طلبيم |
|
تعبیر
برخیز و برای به دست آوردن مراد خود حرکت کن.معشوق همیشه یکی است،اما تعداد عاشقان زیاد است.همیشه عاشق و عاشقان به سوی معشوق حرکت می کنند و او را می طلبند.اغلب مردم به نحوی در زندگی غمی دارند.خوشا به حال کسی که غم معشوق داشته باشد که برای او بسیار لذت بخش است.به خدا توکل کن که در خوشبختی تو مؤثر خواهد بود.