falehafez

  حاليا مصلحت وقت در آن مي بينم
جام مي گيرم و از اهل ريا دور شوم
جز صراحي و کتابم نبود يار و نديم
سر به آزادگي از خلق برآرم چون سرو
بس که در خرقه آلوده زدم لاف صلاح
سينه تنگ من و بار غم او هيهات
من اگر رند خراباتم و گر زاهد شهر
بنده آصف عهدم دلم از راه مبر
بر دلم گرد ستم هاست خدايا مپسند
  که کشم رخت به ميخانه و خوش بنشينم
يعني از اهل جهان پاکدلي بگزينم
تا حريفان دغا را به جهان کم بينم
گر دهد دست که دامن ز جهان درچينم
شرمسار از رخ ساقي و مي رنگينم
مرد اين بار گران نيست دل مسکينم
اين متاعم که همي بيني و کمتر زينم
که اگر دم زنم از چرخ بخواهد کينم
که مکدر شود آيينه مهرآيينم
 
تعبیر

گاهی آدمهای نادرست و دوستان ناباب موجب گمراهی انسان می شوند.نباید تحت تأثیر آنان قرار بگیری.با راهنمایی عقلت راه درست را انتخاب کن و از حیله اطرافیان خود را کنار بکش.همه اسرارت را به آنان مگوی تا بتوانی با خیال راحت راه آینده ات را انتخاب کنی.درون پاکی داری و خوشبختی دیگران را می خواهی ،منتها اطرافیان قدر و ارزش تو را نمی دانند.