| |
باغ مرا چه حاجت سرو و صنوبر است
اي نازنين پسر تو چه مذهب گرفته اي
چون نقش غم ز دور ببيني شراب خواه
از آستان پير مغان سر چرا کشيم
يک قصه بيش نيست غم عشق وين عجب
دي وعده داد وصلم و در سر شراب داشت
شيراز و آب رکني و اين باد خوش نسيم
فرق است از آب خضر که ظلمات جاي او است
ما آبروي فقر و قناعت نمي بريم
حافظ چه طرفه شاخ نباتيست کلک تو |
|
شمشاد خانه پرور ما از که کمتر است
کت خون ما حلالتر از شير مادر است
تشخيص کرده ايم و مداوا مقرر است
دولت در آن سرا و گشايش در آن در است
کز هر زبان که مي شنوم نامکرر است
امروز تا چه گويد و بازش چه در سر است
عيبش مکن که خال رخ هفت کشور است
تا آب ما که منبعش الله اکبر است
با پادشه بگوي که روزي مقدر است
کش ميوه دلپذيرتر از شهد و شکر است |
|
تعبیر
در زندگی خود رأی مباش و با دیگران بیشتر مهربان باش، چون قلبی رئوف و مهربان داری.اضطراب و پریشانی را از خودت دور کن.آدم خودبینی مباش و به سخنان دیگران توجه کن و ارزش قائل شو.در هر معامله خدا را در نظر داشته باش.