|
بي تو اي سرو روان با گل و گلشن چه کنم
آه کز طعنه بدخواه نديدم رويت
برو اي ناصح و بر دردکشان خرده مگير
برق غيرت چو چنين مي جهد از مکمن غيب
شاه ترکان چو پسنديد و به چاهم انداخت
مددي گر به چراغي نکند آتش طور
حافظا خلد برين خانه موروث من است |
|
زلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم
نيست چون آينه ام روي ز آهن چه کنم
کارفرماي قدر مي کند اين من چه کنم
تو بفرما که من سوخته خرمن چه کنم
دستگير ار نشود لطف تهمتن چه کنم
چاره تيره شب وادي ايمن چه کنم
اندر اين منزل ويرانه نشيمن چه کنم |
|
تعبیر
انسان می باید در جایی به سر برد که دلش خوش باشد.جایی که عاری از گل و بلبل و باغ و چمن باشد، فایده ای ندارد.راز درونت را پیش هر کسی بر ملا مکن که مورد حسادت واقع می شوی.اگر به مقامی یا به سرمایه ای رسیدی مغرور مشو که غرور موجب نابودی انسان می شود.به خدا توکل کن که آینده بسیار خوبی در پیش داری.