falehafez

  من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
دلبرا بنده نوازيت که آموخت بگو
همتم بدرقه راه کن اي طاير قدس
اي نسيم سحري بندگي من برسان
خرم آن روز کز اين مرحله بربندم بار
حافظا شايد اگر در طلب گوهر وصل
پايه نظم بلند است و جهان گير بگو
  لطف ها مي کني اي خاک درت تاج سرم
که من اين ظن به رقيبان تو هرگز نبرم
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
که فراموش مکن وقت دعاي سحرم
و از سر کوي تو پرسند رفيقان خبرم
ديده دريا کنم از اشک و در او غوطه خورم
تا کند پادشه بحر دهان پرگهرم
 
تعبیر

نمی توانی از آن انسان پاک بگذری، پس تلاش کن تا محبتش را جذب کنی،بدان که او لایق محبت توست.اگرچه تو را نصیحت می کند،بدان که دوستت دارد و خیر و خوبی ات را می خواهد.اطرافیانت به تو حسادت می کنند،باید مراقب باشی.ای مرغ بهشتی مواظب این تازه سفر باش.اگر می خواهی از بندگان خاص باشی،می باید از خداوند راهنمایی بخواهی.