falehafez

  هر چند پير و خسته دل و ناتوان شدم
شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا
اي گلبن جوان بر دولت بخور که من
اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود
قسمت حوالتم به خرابات مي کند
آن روز بر دلم در معني گشوده شد
در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت
از آن زمان که فتنه چشمت به من رسيد
من پير سال و ماه نيم يار بي وفاست
دوشم نويد داد عنايت که حافظا
  هر گه که ياد روي تو کردم جوان شدم
بر منتهاي همت خود کامران شدم
در سايه تو بلبل باغ جهان شدم
در مکتب غم تو چنين نکته دان شدم
هر چند کاين چنين شدم و آن چنان شدم
کز ساکنان درگه پير مغان شدم
با جام مي به کام دل دوستان شدم
ايمن ز شر فتنه آخرزمان شدم
بر من چو عمر مي گذرد پير از آن شدم
بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم
 
تعبیر

هر چند در راه عاشقی خسته شده ای،منتها خدا را شاکر باش که نسبت به تو محبت دارد و با دیدن او جوان و شاداب می شوی.از کارهای بد توبه کن زیرا خداوند بخشاینده است.اگر غمی در درونت وجود دارد،بدان که شادی در راه است.