falehafez

  دوش بيماري چشم تو ببرد از دستم
عشق من با خط مشکين تو امروزي نيست
از ثبات خودم اين نکته خوش آمد که به جور
عافيت چشم مدار از من ميخانه نشين
در ره عشق از آن سوي فنا صد خطر است
بعد از اينم چه غم از تير کج انداز حسود
بوسه بر درج عقيق تو حلال است مرا
صنمي لشکريم غارت دل کرد و برفت
رتبت دانش حافظ به فلک برشده بود
  ليکن از لطف لبت صورت جان مي بستم
ديرگاه است کز اين جام هلالي مستم
در سر کوي تو از پاي طلب ننشستم
که دم از خدمت رندان زده ام تا هستم
تا نگويي که چو عمرم به سر آمد رستم
چون به محبوب کمان ابروي خود پيوستم
که به افسوس و جفا مهر وفا نشکستم
آه اگر عاطفت شاه نگيرد دستم
کرد غمخواري شمشاد بلندت پستم
 
تعبیر

دوری اش تو را رنج می دهد و دیدارش تو را جان می بخشد.در کارت ثابت قدم و شکیبا باش که به مقصودت می رسی.وارد مراحل هفتگانه عشق شدی.این طلب و عشق است که عاشق را به فنا و محو شدن می کشاند و از زندگی مجازی عبور می دهد و به زندگی ابدی می رساند.بدان که عاشق پس از فانی شدن در معشوق برای همیشه باقی می ماند.