|
هر نکته اي که گفتم در وصف آن شمايل
تحصيل عشق و رندي آسان نمود اول
حلاج بر سر دار اين نکته خوش سرايد
گفتم که کي ببخشي بر جان ناتوانم
دل داده ام به ياري شوخي کشي نگاري
در عين گوشه گيري بودم چو چشم مستت
از آب ديده صد ره طوفان نوح ديدم
اي دوست دست حافظ تعويذ چشم زخم است |
|
هر کو شنيد گفتا لله در قائل
آخر بسوخت جانم در کسب اين فضايل
از شافعي نپرسند امثال اين مسائل
گفت آن زمان که نبود جان در ميانه حائل
مرضيه السجايا محموده الخصائل
و اکنون شدم به مستان چون ابروي تو مايل
و از لوح سينه نقشت هرگز نگشت زايل
يا رب ببينم آن را در گردنت حمايل |
|
تعبیر
موضوع جالبی که در وصف دوستت بیان کردی ،هر کسی آن سخن زیبا را بشنود می گوید:خداوند او را رستگار کند! بدان که برای هر مشکل راهی وجود دارد که باید از آن وسیله استفاده کرد.از هر کسی نباید رمز و راز عشق را پرسید زیرا همه اطلاعی از عشق ندارند؛بلکه باید از اهلش پرسید که تو را راهنمایی کند در غیر این صورت به زیانت تمام می شود.چون راهت راه عشق است زودتر به مرادت می رسی.