|
خوش خبر باشي اي نسيم شمال
قصه العشق لا انفصام لها
مالسلمي و من بذي سلم
عفت الدار بعد عافيه
في جمال الکمال نلت مني
يا بريد الحمي حماک الله
عرصه بزمگاه خالي ماند
سايه افکند حاليا شب هجر
ترک ما سوي کس نمي نگرد
حافظا عشق و صابري تا چند |
|
که به ما مي رسد زمان وصال
فصمت ها هنا لسان القال
اين جيراننا و کيف الحال
فاسالوا حالها عن الاطلال
صرف الله عنک عين کمال
مرحبا مرحبا تعال تعال
از حريفان و جام مالامال
تا چه بازند شب روان خيال
آه از اين کبريا و جاه و جلال
ناله عاشقان خوش است بنال |
|
تعبیر
شنیدن خبر از عزیزی که در غربت است موجب شادی و نشاط می شود.بدان که به زودی آن یار سفر کرده بر می گردد و به وصال او می رسی و بر مشکلات پیروز خواهی شد.