falehafez

  اي دل ريش مرا با لب تو حق نمک
تويي آن گوهر پاکيزه که در عالم قدس
در خلوص منت ار هست شکي تجربه کن
گفته بودي که شوم مست و دو بوست بدهم
بگشا پسته خندان و شکرريزي کن
چرخ برهم زنم ار غير مرادم گردد
چون بر حافظ خويشش نگذاري باري
  حق نگه دار که من مي روم الله معک
ذکر خير تو بود حاصل تسبيح ملک
کس عيار زر خالص نشناسد چو محک
وعده از حد بشد و ما نه دو ديديم و نه يک
خلق را از دهن خويش مينداز به شک
من نه آنم که زبوني کشم از چرخ فلک
اي رقيب از بر او يک دو قدم دورترک
 
تعبیر

تو بایستی حق خوبیها را بدانی و آن را ادا کنی.همه تو را دوست دارند و با عیار زر محکت می زنند.با غرور و عصبانیت نمی توان نظم روزگار را بر هم زد بلکه می بایست با صبر و شکیبایی مشکلات را حل کنی.