falehafez

  برنيامد از تمناي لبت کامم هنوز
روز اول رفت دينم در سر زلفين تو
ساقيا يک جرعه اي زان آب آتشگون که من
از خطا گفتم شبي زلف تو را مشک ختن
پرتو روي تو تا در خلوتم ديد آفتاب
نام من رفته ست روزي بر لب جانان به سهو
در ازل داده ست ما را ساقي لعل لبت
اي که گفتي جان بده تا باشدت آرام جان
در قلم آورد حافظ قصه لعل لبش
  بر اميد جام لعلت دردي آشامم هنوز
تا چه خواهد شد در اين سودا سرانجامم هنوز
در ميان پختگان عشق او خامم هنوز
مي زند هر لحظه تيغي مو بر اندامم هنوز
مي رود چون سايه هر دم بر در و بامم هنوز
اهل دل را بوي جان مي آيد از نامم هنوز
جرعه جامي که من مدهوش آن جامم هنوز
جان به غم هايش سپردم نيست آرامم هنوز
آب حيوان مي رود هر دم ز اقلامم هنوز
 
تعبیر

در آرزوی وصل او بودی،منتها به او نرسیدی.بعضیها در این امر خام اند و به هدف نمی رسند.کسانی که در این راه پخته شدند،می توانند وارد این مراحل شوند و به مقصود برسند.آدمهای وارسته خود را از زنجیر تعلقات دنیوی رها می سازند.عاشق واقعی هستی و از غم عشق او تاب و قرار نداری.در این امر باید صبور باشی تا به آرزویت برسی.