falehafez

  درآ که در دل خسته توان درآيد باز
بيا که فرقت تو چشم من چنان در بست
غمي که چون سپه زنگ ملک دل بگرفت
به پيش آينه دل هر آن چه مي دارم
بدان مثل که شب آبستن است روز از تو
بيا که بلبل مطبوع خاطر حافظ
  بيا که در تن مرده روان درآيد باز
که فتح باب وصالت مگر گشايد باز
ز خيل شادي روم رخت زدايد باز
بجز خيال جمالت نمي نمايد باز
ستاره مي شمرم تا که شب چه زايد باز
به بوي گلبن وصل تو مي سرايد باز
 
تعبیر

وقتی یار به دیدارت بیاید،به سان نوش دارویی است برای مرده که او را زنده خواهد کرد.بی جهت غصه مخور،تمایل خود را به او نشان بده تا دوستی تان بیشتر شود.در آینه دلت جز چهره یار،چیز دیگری مشاهده نمی گردد.زود رنج مباش که موجب دلسردی می شود.بدان که آینده ای درخشان در انتظارت است.