falehafez

  جهان بر ابروي عيد از هلال وسمه کشيد
شکسته گشت چو پشت هلال قامت من
مگر نسيم خطت صبح در چمن بگذشت
نبود چنگ و رباب و نبيد و عود که بود
بيا که با تو بگويم غم ملالت دل
بهاي وصل تو گر جان بود خريدارم
چو ماه روي تو در شام زلف مي ديدم
به لب رسيد مرا جان و برنيامد کام
ز شوق روي تو حافظ نوشت حرفي چند
  هلال عيد در ابروي يار بايد ديد
کمان ابروي يارم چو وسمه بازکشيد
که گل به بوي تو بر تن چو صبح جامه دريد
گل وجود من آغشته گلاب و نبيد
چرا که بي تو ندارم مجال گفت و شنيد
که جنس خوب مبصر به هر چه ديد خريد
شبم به روي تو روشن چو روز مي گرديد
به سر رسيد اميد و طلب به سر نرسيد
بخوان ز نظمش و در گوش کن چو مرواريد
 
تعبیر

رنج عاشقی لذت بخش است،به ویژه اگر امید وصال باشد.نشاط و شادی فرا می رسد و غم و غصه ات از بین می رود.چون آدم معتدلی هستی،اگر صبر داشته باشی کارهایت بر وفق مرادت سرانجام می گیرد.