falehafez

  خوشا دلي که مدام از پي نظر نرود
طمع در آن لب شيرين نکردنم اولي
سواد ديده غمديده ام به اشک مشوي
ز من چو باد صبا بوي خود دريغ مدار
دلا مباش چنين هرزه گرد و هرجايي
مکن به چشم حقارت نگاه در من مست
من گدا هوس سروقامتي دارم
تو کز مکارم اخلاق عالمي دگري
سياه نامه تر از خود کسي نمي بينم
به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفيد
بيار باده و اول به دست حافظ ده
  به هر درش که بخوانند بي خبر نرود
ولي چگونه مگس از پي شکر نرود
که نقش خال توام هرگز از نظر نرود
چرا که بي سر زلف توام به سر نرود
که هيچ کار ز پيشت بدين هنر نرود
که آبروي شريعت بدين قدر نرود
که دست در کمرش جز به سيم و زر نرود
وفاي عهد من از خاطرت به درنرود
چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود
چو باشه در پي هر صيد مختصر نرود
به شرط آن که ز مجلس سخن به درنرود
 
تعبیر

خوشا به حال کسی که دلش به دنبال دیده هایش که جنبه مادی دارد،نرود.به دنبال ظواهر نرو که برای تو فایده ای ندارد.به لحاظ اینکه وجودت با معنویت سرشته شده است.بنابراین می باید به دنبال معنویت و خودسازی بروی.