falehafez

  کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود
بنوش جام صبوحي به ناله دف و چنگ
به دور گل منشين بي شراب و شاهد و چنگ
شد از خروج رياحين چو آسمان روشن
ز دست شاهد نازک عذار عيسي دم
جهان چو خلد برين شد به دور سوسن و گل
چو گل سوار شود بر هوا سليمان وار
به باغ تازه کن آيين دين زردشتي
بخواه جام صبوحي به ياد آصف عهد
بود که مجلس حافظ به يمن تربيتش
  بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود
ببوس غبغب ساقي به نغمه ني و عود
که همچو روز بقا هفته اي بود معدود
زمين به اختر ميمون و طالع مسعود
شراب نوش و رها کن حديث عاد و ثمود
ولي چه سود که در وي نه ممکن است خلود
سحر که مرغ درآيد به نغمه داوود
کنون که لاله برافروخت آتش نمرود
وزير ملک سليمان عماد دين محمود
هر آن چه مي طلبد جمله باشدش موجود
 
تعبیر

گل ورقة الجنة است که به خواست خدا از هیچ به وجود آمده است و گلهای دیگر مثل بنفشه در مقابل او سر تعظیم فرود آوردند.زمان را از دست مده و از فرصت استفاده کن و قدر جوانی و سلامتی را بدان و نسبت به احوال دیگران نیز آگاه باش که شکر مخلوق تشکر از خداست.