|
در ازل هر کو به فيض دولت ارزاني بود
من همان ساعت که از مي خواستم شد توبه کار
خود گرفتم کافکنم سجاده چون سوسن به دوش
بي چراغ جام در خلوت نمي يارم نشست
همت عالي طلب جام مرصع گو مباش
گر چه بي سامان نمايد کار ما سهلش مبين
نيک نامي خواهي اي دل با بدان صحبت مدار
مجلس انس و بهار و بحث شعر اندر ميان
دي عزيزي گفت حافظ مي خورد پنهان شراب |
|
تا ابد جام مرادش همدم جاني بود
گفتم اين شاخ ار دهد باري پشيماني بود
همچو گل بر خرقه رنگ مي مسلماني بود
زان که کنج اهل دل بايد که نوراني بود
رند را آب عنب ياقوت رماني بود
کاندر اين کشور گدايي رشک سلطاني بود
خودپسندي جان من برهان ناداني بود
نستدن جام مي از جانان گران جاني بود
اي عزيز من نه عيب آن به که پنهاني بود |
|
تعبیر
اگر لطف و توجه خدا شامل کسی شود،آن فرد برای همیشه خوشبخت خواهد شد.از اعمالت پشیمانی ،بدان که پشیمانی سودی ندارد.می باید در صدد جبران آن باشی و راز درونت را به کسی مگو.زیرا که ممکن است وقفه ای در کارت به وجود بیاید.موفقیت تو در نگهداری رازت است.