falehafez

  گوهر مخزن اسرار همان است که بود
عاشقان زمره ارباب امانت باشند
از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح
طالب لعل و گهر نيست وگرنه خورشيد
کشته غمزه خود را به زيارت درياب
رنگ خون دل ما را که نهان مي داري
زلف هندوي تو گفتم که دگر ره نزند
حافظا بازنما قصه خونابه چشم
  حقه مهر بدان مهر و نشان است که بود
لاجرم چشم گهربار همان است که بود
بوي زلف تو همان مونس جان است که بود
همچنان در عمل معدن و کان است که بود
زان که بيچاره همان دل نگران است که بود
همچنان در لب لعل تو عيان است که بود
سال ها رفت و بدان سيرت و سان است که بود
که بر اين چشمه همان آب روان است که بود
 
تعبیر

ممکن است به ظاهر محبتش کم شده باشد ،منتها در باطن آن میل و اشتیاق نسبت به تو وجود دارد و پس از مدتی زندگی گذشته تکرار می شود .این آتش برافروخته به مرور زمان خاموش خواهد شد نه با عصبانیت.در زندگی مصمم و ثابت قدم باش و راه درست را مد نظر قرار بده تا پیروز شوی.