falehafez

  مطلب طاعت و پيمان و صلاح از من مست
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
مي بده تا دهمت آگهي از سر قضا
کمر کوه کم است از کمر مور اين جا
بجز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد
جان فداي دهنش باد که در باغ نظر
حافظ از دولت عشق تو سليماني شد
  که به پيمانه کشي شهره شدم روز الست
چارتکبير زدم يک سره بر هر چه که هست
که به روي که شدم عاشق و از بوي که مست
نااميد از در رحمت مشو اي باده پرست
زير اين طارم فيروزه کسي خوش ننشست
چمن آراي جهان خوشتر از اين غنچه نبست
يعني از وصل تواش نيست بجز باد به دست
 
تعبیر

به نزدیکانت بگو که آدم خداشناسی هستی و مست باده عشق الهی،چیزی نمی خواهی زیرا خداوند از روز ازل این باده عشق را به تو نوشاند و به مال دنیا چندان علاقه ای نداری و به دنبال کسب معرفت الهی و معنویات هستی.اگر همچون حضرت سلیمان به باریتعالی تقرب جویی موفق خواهی شد.(نظر به آیات 34-38 سوره ص دارد).