falehafez

  شاهدان گر دلبري زين سان کنند
هر کجا آن شاخ نرگس بشکفد
اي جوان سروقد گويي ببر
عاشقان را بر سر خود حکم نيست
پيش چشمم کمتر است از قطره اي
يار ما چون گيرد آغاز سماع
مردم چشمم به خون آغشته شد
خوش برآ با غصه اي دل کاهل راز
سر مکش حافظ ز آه نيم شب
  زاهدان را رخنه در ايمان کنند
گلرخانش ديده نرگسدان کنند
پيش از آن کز قامتت چوگان کنند
هر چه فرمان تو باشد آن کنند
اين حکايت ها که از طوفان کنند
قدسيان بر عرش دست افشان کنند
در کجا اين ظلم بر انسان کنند
عيش خوش در بوته هجران کنند
تا چو صبحت آينه رخشان کنند
 
تعبیر

معشوقت در تو نفوذ کرده است و مجذوب او شده ای اما ایمان و همت خود را از دست مده که حیران می مانی.همان جذبه و رفتارت را ادامه بده که در نهایت رستگار خواهی شد.هر کسی به جای استراحت زحمت بکشد،خداوند اجرش را خواهد داد.