falehafez

  کلک مشکين تو روزي که ز ما ياد کند
قاصد منزل سلمي که سلامت بادش
امتحان کن که بسي گنج مرادت بدهند
يا رب اندر دل آن خسرو شيرين انداز
شاه را به بود از طاعت صدساله و زهد
حاليا عشوه ناز تو ز بنيادم برد
گوهر پاک تو از مدحت ما مستغنيست
ره نبرديم به مقصود خود اندر شيراز
  ببرد اجر دو صد بنده که آزاد کند
چه شود گر به سلامي دل ما شاد کند
گر خرابي چو مرا لطف تو آباد کند
که به رحمت گذري بر سر فرهاد کند
قدر يک ساعته عمري که در او داد کند
تا دگرباره حکيمانه چه بنياد کند
فکر مشاطه چه با حسن خداداد کند
خرم آن روز که حافظ ره بغداد کند
 
تعبیر

لحظه ای عدالت را رعایت کن و حق دیگران را ادا نما که این کار بهتر از صد سال زهد است.نامه و سخنان تو برایش به اندازه این است که صد بنده را آزاد کرده باشی.در زندگی چیزی بهتر از خوش خلقی و خوش رفتاری نیست.بهم خواهید رسید منتها باید در این راه همت به خرج دهی.