|
گر مي فروش حاجت رندان روا کند
ساقي به جام عدل بده باده تا گدا
حقا کز اين غمان برسد مژده امان
گر رنج پيش آيد و گر راحت اي حکيم
در کارخانه اي که ره عقل و فضل نيست
مطرب بساز پرده که کس بي اجل نمرد
ما را که درد عشق و بلاي خمار کشت
جان رفت در سر مي و حافظ به عشق سوخت |
|
ايزد گنه ببخشد و دفع بلا کند
غيرت نياورد که جهان پربلا کند
گر سالکي به عهد امانت وفا کند
نسبت مکن به غير که اين ها خدا کند
فهم ضعيف راي فضولي چرا کند
وان کو نه اين ترانه سرايد خطا کند
يا وصل دوست يا مي صافي دوا کند
عيسي دمي کجاست که احياي ما کند |
|
تعبیر
وقتی تو به یاد و ذکر خدا باشی،خداوند نیز بلا را از تو دور می گرداند.آمدن و رفتن در اختیار ما نیست بلکه با اذن خداوند است که این ظرف مکان و زمان پر می شود و سپس خالی می گردد.پس باید از این آمدن و رفتنها عبرت بگیری.خداوند لغزشها را نادیده می گیرد به شرط اینکه به خود توجه کنی.ذهنت را چندان به چیزی مشغول مکن که موفق خواهی شد.