falehafez

  روزه يک سو شد و عيد آمد و دل ها برخاست
نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت
چه ملامت بود آن را که چنين باده خورد
باده نوشي که در او روي و ريايي نبود
ما نه رندان رياييم و حريفان نفاق
فرض ايزد بگذاريم و به کس بد نکنيم
چه شود گر من و تو چند قدح باده خوريم
اين چه عيب است کز آن عيب خلل خواهد بود
  مي ز خمخانه به جوش آمد و مي بايد خواست
وقت رندي و طرب کردن رندان پيداست
اين چه عيب است بدين بي خردي وين چه خطاست
بهتر از زهدفروشي که در او روي و رياست
آن که او عالم سر است بدين حال گواست
وان چه گويند روا نيست نگوييم رواست
باده از خون رزان است نه از خون شماست
ور بود نيز چه شد مردم بي عيب کجاست
 
تعبیر

اکنون زمان زمان نشاط است و راستی .واجبات روزانه را به جای آور که خداوند به آنچه در دلهای ما می گذرد آگاه است.عیب دیگران را نادیده بگیر و به خوبیها توجه کن و از دورویی دوری جوی.