falehafez

  من و انکار شراب اين چه حکايت باشد
تا به غايت ره ميخانه نمي دانستم
زاهد و عجب و نماز و من و مستي و نياز
زاهد ار راه به رندي نبرد معذور است
من که شب ها ره تقوا زده ام با دف و چنگ
بنده پير مغانم که ز جهلم برهاند
دوش از اين غصه نخفتم که رفيقي مي گفت
  غالبا اين قدرم عقل و کفايت باشد
ور نه مستوري ما تا به چه غايت باشد
تا تو را خود ز ميان با که عنايت باشد
عشق کاريست که موقوف هدايت باشد
اين زمان سر به ره آرم چه حکايت باشد
پير ما هر چه کند عين عنايت باشد
حافظ ار مست بود جاي شکايت باشد
 
تعبیر

به سخنان اطرافیان و آشنایان توجه مکن که تو را مورد سرزنش قرار می دهند،چون فردی عاقل هستی به اتکای عقلت عمل کن و اگر دچار مشکل شدی از انسانهای اهل معرفت و طریقت راهنمایی بخواه تا تو را درست هدایت کنند.هر سخنی که پیر آگاه گفته است،درست است.