|
راهي بزن که آهي بر ساز آن توان زد
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
قد خميده ما سهلت نمايد اما
در خانقه نگنجد اسرار عشقبازي
درويش را نباشد برگ سراي سلطان
اهل نظر دو عالم در يک نظر ببازند
گر دولت وصالت خواهد دري گشودن
عشق و شباب و رندي مجموعه مراد است
شد رهزن سلامت زلف تو وين عجب نيست
حافظ به حق قرآن کز شيد و زرق بازآي |
|
شعري بخوان که با او رطل گران توان زد
گلبانگ سربلندي بر آسمان توان زد
بر چشم دشمنان تير از اين کمان توان زد
جام مي مغانه هم با مغان توان زد
ماييم و کهنه دلقي کآتش در آن توان زد
عشق است و داو اول بر نقد جان توان زد
سرها بدين تخيل بر آستان توان زد
چون جمع شد معاني گوي بيان توان زد
گر راه زن تو باشي صد کاروان توان زد
باشد که گوي عيشي در اين جهان توان زد |
|
تعبیر
راهی را در زندگی انتخاب کن که راحت تر و سریع تر به مقصد برسی.برای تو آینده خوبی وجود دارد و اکنون شتاب مکن و خودت را به زحمت نینداز.از کمک و راهنمایی نسبت به دیگران خودداری مکن و سعی کن بیشتر خود را بشناسی که خود شناسی،خدا شناسی است و احسان در حق مردم ،تقرب به درگاه احدیت است.