falehafez

  دلبر برفت و دلشدگان را خبر نکرد
يا بخت من طريق مروت فروگذاشت
گفتم مگر به گريه دلش مهربان کنم
شوخي مکن که مرغ دل بي قرار من
هر کس که ديد روي تو بوسيد چشم من
من ايستاده تا کنمش جان فدا چو شمع
  ياد حريف شهر و رفيق سفر نکرد
يا او به شاهراه طريقت گذر نکرد
چون سخت بود در دل سنگش اثر نکرد
سوداي دام عاشقي از سر به درنکرد
کاري که کرد ديده من بي نظر نکرد
او خود گذر به ما چو نسيم سحر نکرد
 
تعبیر

معشوق به سفر رفت و هنگام رفتن به دلدادگان اطلاع نداد.شایسته است به معرفت و عرفان توجه کنی وبه دنیا دل نبندی که جایی پایدار نیست و به مصداق "آنچه نپاید دلبستگی نشاید"؛و آنچه به یادگار می ماند خاطرات خوب است.