falehafez

  سحر بلبل حکايت با صبا کرد
از آن رنگ رخم خون در دل افتاد
غلام همت آن نازنينم
من از بيگانگان ديگر ننالم
گر از سلطان طمع کردم خطا بود
خوشش باد آن نسيم صبحگاهي
نقاب گل کشيد و زلف سنبل
به هر سو بلبل عاشق در افغان
بشارت بر به کوي مي فروشان
وفا از خواجگان شهر با من
  که عشق روي گل با ما چه ها کرد
و از آن گلشن به خارم مبتلا کرد
که کار خير بي روي و ريا کرد
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
ور از دلبر وفا جستم جفا کرد
که درد شب نشينان را دوا کرد
گره بند قباي غنچه وا کرد
تنعم از ميان باد صبا کرد
که حافظ توبه از زهد ريا کرد
کمال دولت و دين بوالوفا کرد
 
تعبیر

اگر دچار سختی شده ای ،صبور باش و هر چه از ناملایمات به تو رسیده از خودی بوده است نه از غیر.می باید عمیق تر فکر کنی و سپس به عمق مسائل وارد شوی و از دوستان ناباب دوری جویی.